سایت مذهبی ساقی کوثر
دانلود آهنگ های جدید مداحی ، عکس های مذهبی و مطالب مذهبی
قالب وبلاگ

 

برای اثبات حقانیت مذهب شیعه دوازده امامی دلایل منطقی و متقن فراوانی وجود دارد، براهین موجود را می‏توان به سه دسته كلی تقسیم نمود: 1. براهین عقلی، 2. دلایل قرآنی، 3. روایات پیامبر اكرم(ص).
طبیعی است گستردگی هر یك از این استدلالات، مطالعه كتاب های متعددی را می‏طلبد و در این مختصر امكان بحث از آنها نیست؛ لیكن اختصارا به این برهان اشاره می‏گردد:

یك. از دیدگاه قرآن:

1. از نظر قرآن رهبری و امامت امت، حتما باید به ‏دست انسانی معصوم باشد که از هر گونه كژی دور باشد. این نكته‏ به تعابیر مختلفی در كتاب ‏الهی بیان شده‏ است. از جمله هنگامی كه ابراهیم(ع) به‏ امامت رسید و آن منصب الهی را برای فرزندانش درخواست نمود پاسخ آمد: عهد من به ستمكاران نمی‏رسد.
«قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ؛[بقره/124] خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض كرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمكاران نمى ‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شایسته این مقامند)»
آیه مذکور نشان می‏دهد كه امامت منصبی الهی است؛ نه به انتخاب افراد و به كسانی اعطا می شود كه از هر ظلمی با مفهوم وسیع قرآنی آن پاك و مبرا باشند.

آیه ابلاغ: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»[مائده/67] و به دنبال آن آیه اكمال دین كه درخصوص ولایت امیرالمؤمنین(ع) است و جزئیات آن در روایات متواتره بیان گردیده است.

دو. از دیدگاه عقلی نیز باید توجه داشت كه:

1. لزوم رهبری در جامعه، امری ضروری و انكار ناپذیر است.
2. رهبری در جامعه‏ اسلامی، باید براساس‏ احكام و قوانین الهی باشد.
3. احكام الهی و اجرای آن به وسیله كسی ممكن است كه صد در صد به زوایای آن احكام آگاه و نسبت به آنها متعهد باشد.
به عبارت دیگر اگر پیامبر(ص) حضور ندارد، این شرایط و اوصاف در نزدیك‏ترین فرد به‏ آن حضرت می باشد و به شهادت تاریخ و گواهی خلفا، هیچ كس در این جهات قابل مقایسه به امامان معصوم(ع) نبوده است. حتی خلفا در موارد بسیاری احساس نیاز به ائمه(ع) می‏كردند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:32 ] [ وحید مظفری ] [ ]

 

دلایل حقانیت شیعه

دلایل حقانیت شیعه

بسم الله الرحمن الرحیم

چند سوال از اهل سنت ! اين مطلب قابل اثبات است که در هيچ مذهبي٬ به اندازه مذهب شيعه٬ حق سوال کردن برای عموم وجود ندارد و نيز در هيچ مذهبی اين قدر به سوالات و حتی شبهات خارجی و داخلی جواب داده نشده است. و تلاش علمای تشيع همواره بر محور پاسخ دادن به شبهات بوده است. مجموعه کوچک زير تلاش چند تن از برادران شيعه مان ٬ سوالات ما ٬شيعيان ٬ از اهل سنت است در راستای اثبات بطلان اين فرقه ها.

1. به این سخن امیرالمومنین در نهج البلاغه جواب دهید: «جای بسی حیرت و شگفتی است که ابوبکر در زمان حیاتش فسخ بیعت مردم را درخواست می نمود ( و می گفت : اقیلونی فلست بخیرکم و علی فیکم ... یعنی ای مردم بیعت خود را از من فسخ کنید و مرا از خلافت عزل نمایید که من از شما بهتر نیستم و حال آن که علی علیه السلام در میان شماست ) ولی چند روز از عمرش مانده وصیت کرد خلافت را برای عمر ، این دو نفر غارتگر خلافت را مانند دو پستان شتر میان خود قسمت نمودند.

2. چرا هنگامي که پيامبر در واپسين لحظات عمرخود قلم ودوات خواست تا چیزی بنویسد که بعد از آن امت هرگز گمراه نشود، عمر فرياد زد که اين مرد را رها کنيد همانا هذيان مي گويد! و کتاب خدا براي ما کافي است .اما هنگام وصیت ابوبکر به خلافت عمر در حالي که ابوبکر ابوبكر هنگام نوشتن وصيّت در اثر شدت بيمارى بيهوش گرديد و پس از آنكه به‏هوش آمد دنباله وصيت را نوشت ، كسى به وى نگفت درد بر او غلبه كرده و يا هذيان مى‏گويد، و سخنش نافذ وصحيح است و هذيان نمی گويد؟

توضیحات: - ايتوني بدوات وبياض لاکتب لکم کتابا لن تضلّو بعده ابدا. - دعو الرّجل ان الرّجل ليهجر!حسبنا کتاب الله. (صحيح بخاري؛باب کتابه العلم من کتاب العلم؛جلد 1؛ص22 - مسند احمد؛ تحقيق احمد محمد شاکر؛ حديث 2992 - طبقات ابن سعد؛ج2 ؛ص244 ؛چاپ بيروت -لما حضرت أبا بكر الصديق الوفاة دعا عثمان بن عفان فأملى عليه عهده ، ثم أغمي على أبي بكر قبل أن يملي أحدا فكتب عثمان عمر بن الخطاب ، فأفاق أبو بكر فقال لعثمان كتبت أحدا ؟ فقال : ظننتك لما بك وخشيت الفرقة فكتبت عمر بن الخطاب فقال : يرحمك الله ، أما لو كتبت نفسك لكنت لها أهلا. كنز العمال ج 5 ص 678، تاريخ مدينة دمشق لابن عساكر ج 39 ص 186 و ج 44 ص 248 راجع: تاريخ الطبرى 2 / 353 ط دار الكتب العلميّة - بيروت، سيرة عمر لابن الجوزى: 37 وتاريخ ابن خلدون: 2 / 85. 

3. اگر مخالفت عده ای با جانشینی یک نفر، موثر نیست چرا خلافت ابوبکر و گرفتن حق علی (علیه السلام) را اینگونه توجیه می کنید که عده ای از صحابه با جانشینی علی مخالف بودند و اگر مخالفت با جانشینی موثر است چرا ابوبکر به حرف عده اي از صحابه که با خلافت عمر مخالف بودند، اعتنايي نکرد ؟

توضیحات: -یعقوبي؛جلد 2؛صفحه 115 - الکامل؛جلد 2؛ص 163 - طبري؛جلد 2؛ص 618 - الامامه والسياسه؛جلد1؛ ص 19 - تاريخ الخلفا؛ص55

4.  چه شد که پيامبر – نعوذبالله - به فکرش نرسيد و نتوانست براي خود جانشين مشخص کند اما ابوبکر به عقلش رسید و این کار را کرد ؟

5. اگر ابوبکر گفته است: « اگر خداوند روز قيامت از من از جانشين بپرسد؛خواهم گفت بهترين اهل آنها را بر آنها والي قرار دادم » مي پرسيم پيامبر – بر فرض مذکور - پاسخ خدا را در مورد عدم انتخاب جانشين چه خواهد داد؟

6. چرا علارغم اینکه متعالی و منزه بودن خدا از دیده شدن توسط مخلوقات، از اصول بدیهی توحید است و در قرآن به صراحت آمده است که دیدن خدا ممکن نیست، بخاری و مسلم و بسیاری از علمای بزرگ اهل سنت معتقد به دیده شدن خدا در روز قیامت هستند؟

توضیحات: «لا تدرکه الابصار وهو یدرک الابصار وهو اللطیف الخبیر: او را هيچ چشمي نمي بيند وحال آنکه اوچشمها را مشاهده مي کند.(انعام 101)» و « وقال الذین لا یرجون لقاءنا لولا انزل علینا الملائکة او نری ربنا لقد استکبروا فی انفسهم وعتو عتوا کبیرا. یوم یرون الملائکة لا بشری یومئذ للمجرمین ویقولون حجرا محجورا :و آنان که اميد ديدار مارا نداشتند گفتند چرافرشتگان بر ما نازل نشدند يا چرا ما خدا را با چشم نمي بينيم؟ همانا آنان در حق خويش راه تکبر ونخوت پيش گرفته وبه سرکشي وطغيان شديد شتافتند .روزي که فرشتگان راببينند مجرمان در آن روز بشارتي از فرشتگان نيافته وبه آنها گويند ممنوع ومحجور باشيد. (فرقان 21 و 22)» و « وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ (اعراف 143)

7. اگر عمر خلیفه اسلام است چرا حکم تیمم را نمی داند و آیه تیمم را که در قرآن آمده بلد نیست؟ توضیحات: - مردي نزد عمر آمد و گفت:من جنب شده وآبي براي طهارت نيافته ام حكم نمازم چيست ؟عمر گفت :نماز نخوان.پس عمار كه اين سخن راشنيده بود گفت :اي اميرالمومنين!آيا به ياد نداري من وتودرسريه اي بوديم وجنب شده وآبي نيافته بوديم.پس تو نماز نخواندي ومن خود را در خاك غلطاندم ونماز خواندم.پس هنگامي كه جريان را براي رسول خدا گفتم , فرمود كافي بود دو دستت را بر خاك بزني وبا آن صورت ودستانت را مسح كني..پس عمر (كه خشمگين شده بود) گفت :عمار!از خدا بترس ! عمار گفت :اگر بخواهي اين جريان را دوباره براي كسي تعريف نمي كنم. -

آيا عمر اين آيه را نشنيده بود كه:ان كنتم جنبا فاطهروا ... فلم تجدوا ما’ فتيممواصعيدا طيبا فامسحوا بوجوهكم وايديكم منه......كه تمام دستور را داده است.معني" اتق الله يا عمر" اين است كه از من بترس و عمار گفت به كسي نخواهم گفت يعني نخواهم گفت تو حكم نمازت را نمي دانسته اي... - لازم به ذكر است خود همين جناب عمر ! پس از رحلت رسول اكرم فرياد برآورده بود : حسبنا كتاب الله.كتاب خدا براي ما كافي است.( الجمع بين الصحيحين ,حديث دوم)

  8. چرا هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و اله و سلم در بستر بيمارى فرمودند: «دوات وقلم بياوريد تا چيزى برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد»، عمر گفت: «درد بر اوغلبه كرده وكتاب خدا ما را بس است» ؟ در حالیکه خدا در قزآن می فرماید : پیامبر از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد و تمام سخنان نیست مگر وحی که به او وحی شده است. 

9. آیا این که عمر گفت: كتاب خداوند براى ما كافى است «حسبنا كتاب اللّه»، مخالفت عملى او با سنّت رسول اكرم نيست؟ - چون سخن رسول اكرم صلى الله عليه و اله و سلم كه فرمود: چيزى بنويسم كه شما را از گمراهى مصون بدارد «لن تضلوا بعدى» مربوط به مطالب عادى و شخصى نبود؛ بلكه داراى اهميت ويژه بود و از بهترين شاخصه‏ها و مصاديق سنّت به شمار مى‏رفت. 

10. آيا مخالفت عمر و همراهان وى با دستور رسول اكرم صلى الله عليه و اله و سلم ، مخالفت با قرآن نيست كه مى‏گويد: از اوامر پيامبر اطاعت و از نواهى حضرت اجتناب نماييد: «ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا» (الحشر: 7) 

11. آيا مردمی در كنار بستر رسول اكرم سر و صدا كردند و اختلاف كردند، مخالفت با قرآن نكردند كه از هر گونه سرو صدا در كنار حضرت، نهى نموده و آن را باعث حبط و نابودى اعمال مى‏داند: «يا أيّها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النبى ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون» (حجرات: 2 )

12. آيا اختلاف صحابه و تن ندادن به سخن رسول اكرم مخالفت با قرآن نيست كه دستور مى‏دهد در موارد اختلاف بر همگان واجب هست كه تسليم امر پيامبر باشند، و كسانى را كه نظر حضرت را نمى‏پذيرند، مؤمن نمى‏داند: «فلا وربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لا يجدوا في أنفسهم حرجاً ممّا قضيت ويسلموا تسليماً» (النساء : 65)

13.  آيا ممانعت از نوشتن چیزی توسط پيامبر گرامى که تصميم داشت چيزى بنويسد كه مانع ضلالت و گمراهى امت باشد ، عامل ضلالت و گمراهى نشد؟ آيا سخن حضرت را تصديق نمى‏كنيد و يا ضلالتى صورت گرفته و منكر آن هستيد؟ و اگر قبول داريد، چه ضلالتى دامنگير جامعه اسلامى، جز انحراف از امر خلافت منصوص مى‏دانيد؟

14.  اینکه ابن عباس از اين قضيه بعنوان يك رزيه و فاجعه و مصیبت جانگداز نام مى‏برد و گریه می کند، چه معنايى دارد و عامل آن کیست؟ -« إنّ الرزيّة كلّ الرزيّة ما حال بين رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم وبين أن يكتب لهم ذلك الكتاب من اختلافهم ولَغَطهم» صحيح البخارى كتاب الاعتصام بالكتاب والسنة باب كراهية الخلاف ج 8 ص 161 . 15

.  رسول اكرم با اينكه مفتخر به «إنّك لعلى خلق عظيم» مى‏باشد، آنچنان از اين برخورد مورد اذيت قرار گرفت و غضبناك شد که دستور داد همه از خانه او بيرون بروند. اين كار صحابه، با آيه شريفه «إنّ الذين يؤذون اللّه ورسوله لعنهم اللّه في الدنيا والآخرة وأعدّ لهم عذاباً مهيناً» (الأحزاب : 57) چگونه قابل جمع است؟ - « فلمّا أكثروا اللغط والاختلاف عند النبى قال لهم رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم قوموا (عنّى)» صحيح البخارى ج 7 ص 9، كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى .

16.  از این دو جمله چه نتیجه ای می گیرید : 1- پيا مبر اكرم فرمودند: فاطمه پاره تن من است ، هر كس او را بيازارد مرا آزرده است وهر كه مرا بيازارد خدا را آزرده است. 2- بخاری می گوید : (فاطمه در حالت خشم وغضب ابي بكر را ترك گفته وبر او غضبناك ماند وبا او حرف نزد تا وفات نمود، آنگاه علي بر او نماز گزارد وشبانه دفنش نمود و ابوبكر را خبر نكرد كه بر جنازه حاضر شود ونماز گزارد». و ابن قتيبه دينوري می گوید: «فاطمه در بستر بيماري به ابوبكر و عمر گفت: همانا من خدا و ملائکه را شاهد می گیرم که شما مرا آزردید و من از شما راضی نیستم و هنگام دیدار پیامبر از شما شکایت خواهم کرد.» و ادامه می دهد : «فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و (وهجرته الي ان ماتت( - بخاري در مسلم ، محمدبن يوسف گنجي شافعي در باب 99كفايه :./ابو محمد عبد الله ابن مسلم بن قتيبه دينوري در صفحه 14الامامه والسياسه

 17. آيا تعيين خليفه كار خوبى است يا نه؟ اگر خوب است چرا می گوييد پيامبر خليفه تعيين نكرد؟ اگر بد است چرا ابوبكر و عمر اين كار را كردند؟ 

18. متقى هندى اين حديث را از عمر نقل مى كند كه گفت: «هيچ امتى پس از پيامبرش با هم اختلاف نكردند مگر اين كه گروه باطل آنها بر گروه حق پيروز شدند. -ما اختلفت امة بعد نبيها الا ظهر أهل باطلها على أهل حقها، كنز العمال 1 / 283، حديث 929، كتاب الاعتصام بالكتاب و السنة

 19. اگر نحوه بيعت گيرى و انتخاب خليفه در سقيفه صحيح بود، چرا عمر آن را «فلتة» (يعنى كار ناگهانى و بدون تدبير و فكر) ناميد؟ - صحيح البخارى، كتاب المحاربين، باب رجم الحبلى من الزنا، 8 / 585، در ضمن يك حديث طولانى.

20.  اگر بيعت با كسى بدون مشورت جايز است چرا عمر تهديد به قتل كرد و گفت: اگر بعد از اين كسى چنين كارى كند بيعت كننده و بيعت شونده كشته خواهند شد» و اگر حرام است و موجب مهدور الدم شدن، چرا اين حكم را در جريان سقيفه جارى نكرد و جارى نمى دانيد؟ - صحيح البخارى، كتاب المحاربين، باب رجم الحبلى من الزنا، 8 / 585، در ضمن يك حديث طولانى.

21.  اگر هدف و نظر پيامبر در مسأله خلافت، تعيين ابوبكر يا عمر بود چرا آنان را در مرض رحلتش كه قبلاً پيش بينى نزديك شدن رحلتش را نيز فرموده بود، آنان را اعزام به جبهه تحت فرماندهى اسامه نمود و تأكيد فراوان هم بر حركت آن لشكر مى فرمود؟

22. عقل مى گويد براى فرماندهى لشكر بايد تواناترين و مديرترين و شجاعترين انتخاب شود، چرا پيامبر آنها را فرمانده يك گروه اعزامى براى جهاد قرار نداد و اسامه را فرمانده و آنان را فرمانبر قرار داد و آنها را لايق در اين فرماندهى ندانست؟ چگونه كسى كه براى فرماندهى لشكر سزاوار نيست، براى جانشينى پيامبر كه مقامى است بسيار بالاتر، لايق باشد.

23. شما مى گوييد حضرت على خلفا را قبول داشت و حال آنكه عمر مى گويد: حضرت على ما را دروغگو و گنهكار و نيرنگ باز مى دانست؟ شما راست مى گوييد يا عمر؟آیا این خصوصیاتی که علی علیه السلام به خلفا نسبت میداد برای این نبود که باحیله و دروغ و تهدیدخود را جانشین پیامبر معرفی کردند و فدک را گرفته و همسر ش را کشتند ومحسن او را سقط کردند. -) صحيح مسلم، كتاب الجهاد و السير، باب الفىء، در ضمن يك حديث طولانى.)

24. خليفه دوم شش نفر را تعيين كرد و گفت اينها از ميان خود يك نفر را انتخاب كنند، يعنى هر يك از اينها لياقت رهبرى امت اسلامى و جانشينى پيامبر را دارند، بعداً گفت: اگر كسى از آنها مخالفت كرد، گردنش را بزنيد! چگونه كسى كه لياقت خلافت دارد جايز القتل مى شود؟

25. آيا صحابى بودن امر اختيارى است يا نه؟ اگر اختيارى نيست چرا ارزش كار صحابه به خاطر يك امر غير اختيارى بيشتر بلكه چندين برابر ديگران باشد؟ آيا با حكيم بودن خداوند سازگار است؟ - )عن ابى سعيد الخدرى رضى الله عنه قال قال النبى صلى الله عليه و سلم: لا تسبوا أصحابى فلو أن أحدكم أنفق مثل أحد ذهبا ما بلغ مد أحدهم و لا نصيفه) - صحيح البخارى، كتاب فضائل أصحاب النبى صلى الله عليه و سلم، باب قول النبي صلى الله عليه و سلم لو كنت متحذا خليلا قاله ابو سعيد. 5 / 67؛ و صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابة، باب تحريم سب الصحابة رضى الله عنه 4 / 1967.)

26. تنها ديدن و رؤيت پيامبر چه تأثيرى دارد كه هركس ايشان را ديده عادل و مانند ستاره وسيله هدايت شده است؟

27. شما مى گوييد همه صحابه عادل بوده اند و بخارى مى گويد: وليد بن عقبه صحابى شراب خورد، آيا شما دروغ مى گوييد يا بخارى؟ و يا شراب خوردن و معصيت و نافرمانى خدا به عدالت ضررى نمى زند؟ - صحيح بخارى، كتاب فضائل اصحاب النبى باب مناقب عثمان بن عفان، 5 / 75 ، طبع دار القلم، بيروت

28. شما مى گوييد خداوند گناهان صحابه را مثل فرار از جنگ احد بخشيده است. آيا اگر يك قاتل يا دروغگو و شرابخوار را خداوند بخشيد، معنايش اين است كه او گناه نكرده و هميشه عادل بوده است؟ اگر چنين نيست فرضاً خداوند گناهان برخى صحابه را بخشيده باشد چگونه اين بخشش سبب عدالت آنان و پذيرش همه نقلهاى آنان و حجيت نقل آنان مى شود؟ اصلا عادل به چه کسی گفته می شود ؟

29. شما مى گوييد همه صحابه (يعنى مسلمانانى كه پيامبر را ديده اند) راستگو بودند و تمام روايات آنها را از پيامبر بدون تحقيق مى پذيرند، در حالى كه قرآن مى گويد: بعضى از مسلمانها (از صحابه) به همسر پيامبر نسبت رابطه نامشروع دادند. آيا آن گروه از صحابه راستگو بودند؟ يا دروغگو بودند؟ - قوله تعالى: (ان الذين جاؤا بالافك عصبة منكم) نور / 11

30. قرآن مى گويد: «اگر فاسقى خبرى را براى شما آورد درباره اش تحقيق كنيد» )(يا ايها الذين آمنوا ان جاءكم فاسق بنباء فتبينوا) حجرات / 6). مفسرين و محدثين شما مى نويسند اين آيه به مناسبت دروغى نازل شد كه وليد بن عقبه(صحابى) به پيامبر اكرم گفت. آيا دروغگو بودن وليد بن عقبه را مى پذيريد؟ يا مفسرين و محدثان خود را دروغگو مى دانيد؟ يا اينكه مى گوييد تمام صحابه راستگو بوده اند و نعوذ بالله قرآن كريم ... ؟ -)روح المعانى، الآلوسى، ذيل آيه شريفه از احمد و ابن ابى الدنيا و الطبرانى و ابن منده و ابن مردويه به سند جيد حديثى به همين معنا نقل مىكند، 16 / 144؛ و صحيح بخارى، كتاب الشهادات، باب تعديل النساء بعضهن بعضاً به نقل از عايشه حادثه را نقل مىكند 4 / 347(

31. شما مى گوييد پيامبر فرمود: «أصحابى كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم» اصحاب من مانند ستارگان اند، از هركدام پيروى كنيد هدايت مى شويد. و در صحيح بخارى نوشته وليد بن عقبه صحابى بود و شراب خورد، عثمان دستور داد او را هشتاد تازيانه زدند.(صحيح بخارى، كتاب فضائل أصحاب النبي ، باب مناقب عثمان بن عفان 5 / 75، عثمان در اين زمينه مى گفت: (اما ما ذكرت من شأن الوليد فسنأخذ فيه بالحق ان شاء الله ثم دعا علياً فأمره ان يجلده فجلده ثمانين)) از شما مى پرسيم: آيا به نظر شما اگر كسى از او پيروى كند و شراب بخورد هدايت شده است.

32. با توجه به سوال 31 ، خالد بن وليد صحابى مالك بن نويره را كشت و همان شب با زنش زنا كرد. آيا اگر كسى به او اقتدا كند و با زن مردم زنا كند به نظر شما هدايت شده است؟ - )الكامل في التاريخ، حوادث سنة 11، حديث السقيفة و خلافة ابى بكر 2 / 359(

33. با توجه به سوال 31 ، قرآن مجيد در سوره جمعه می فرمايد: «جمعى از صحابه نماز جمعه را ترك كردند و سراغ تجارت و لهو و لعب رفتند و پيامبر را تنها گذاشتند. آيا اگر مسلمانان به آنها اقتداء كنند و به جاى نماز جمعه سراغ لهو و لعب (خوانندگى و نوازندگى) بروند، به راه هدايت رفته اند؟ )قوله تعالى: (و اذا رأوا تجارة أو لهوا انفضوا اليها و تركوك قائما قل ما عند الله خير من اللهو و من التجارة و الله خير الرازقين) جمعه / 11)

بسم الله الرحمن الرحیم

چند سوال از اهل سنت ! اين مطلب قابل اثبات است که در هيچ مذهبي٬ به اندازه مذهب شيعه٬ حق سوال کردن برای عموم وجود ندارد و نيز در هيچ مذهبی اين قدر به سوالات و حتی شبهات خارجی و داخلی جواب داده نشده است. و تلاش علمای تشيع همواره بر محور پاسخ دادن به شبهات بوده است. مجموعه کوچک زير تلاش چند تن از برادران شيعه مان ٬ سوالات ما ٬شيعيان ٬ از اهل سنت است در راستای اثبات بطلان اين فرقه ها.

1. به این سخن امیرالمومنین در نهج البلاغه جواب دهید: «جای بسی حیرت و شگفتی است که ابوبکر در زمان حیاتش فسخ بیعت مردم را درخواست می نمود ( و می گفت : اقیلونی فلست بخیرکم و علی فیکم ... یعنی ای مردم بیعت خود را از من فسخ کنید و مرا از خلافت عزل نمایید که من از شما بهتر نیستم و حال آن که علی علیه السلام در میان شماست ) ولی چند روز از عمرش مانده وصیت کرد خلافت را برای عمر ، این دو نفر غارتگر خلافت را مانند دو پستان شتر میان خود قسمت نمودند.

2. چرا هنگامي که پيامبر در واپسين لحظات عمرخود قلم ودوات خواست تا چیزی بنویسد که بعد از آن امت هرگز گمراه نشود، عمر فرياد زد که اين مرد را رها کنيد همانا هذيان مي گويد! و کتاب خدا براي ما کافي است .اما هنگام وصیت ابوبکر به خلافت عمر در حالي که ابوبکر ابوبكر هنگام نوشتن وصيّت در اثر شدت بيمارى بيهوش گرديد و پس از آنكه به‏هوش آمد دنباله وصيت را نوشت ، كسى به وى نگفت درد بر او غلبه كرده و يا هذيان مى‏گويد، و سخنش نافذ وصحيح است و هذيان نمی گويد؟

توضیحات: - ايتوني بدوات وبياض لاکتب لکم کتابا لن تضلّو بعده ابدا. - دعو الرّجل ان الرّجل ليهجر!حسبنا کتاب الله. (صحيح بخاري؛باب کتابه العلم من کتاب العلم؛جلد 1؛ص22 - مسند احمد؛ تحقيق احمد محمد شاکر؛ حديث 2992 - طبقات ابن سعد؛ج2 ؛ص244 ؛چاپ بيروت -لما حضرت أبا بكر الصديق الوفاة دعا عثمان بن عفان فأملى عليه عهده ، ثم أغمي على أبي بكر قبل أن يملي أحدا فكتب عثمان عمر بن الخطاب ، فأفاق أبو بكر فقال لعثمان كتبت أحدا ؟ فقال : ظننتك لما بك وخشيت الفرقة فكتبت عمر بن الخطاب فقال : يرحمك الله ، أما لو كتبت نفسك لكنت لها أهلا. كنز العمال ج 5 ص 678، تاريخ مدينة دمشق لابن عساكر ج 39 ص 186 و ج 44 ص 248 راجع: تاريخ الطبرى 2 / 353 ط دار الكتب العلميّة - بيروت، سيرة عمر لابن الجوزى: 37 وتاريخ ابن خلدون: 2 / 85. 

3. اگر مخالفت عده ای با جانشینی یک نفر، موثر نیست چرا خلافت ابوبکر و گرفتن حق علی (علیه السلام) را اینگونه توجیه می کنید که عده ای از صحابه با جانشینی علی مخالف بودند و اگر مخالفت با جانشینی موثر است چرا ابوبکر به حرف عده اي از صحابه که با خلافت عمر مخالف بودند، اعتنايي نکرد ؟

توضیحات: -یعقوبي؛جلد 2؛صفحه 115 - الکامل؛جلد 2؛ص 163 - طبري؛جلد 2؛ص 618 - الامامه والسياسه؛جلد1؛ ص 19 - تاريخ الخلفا؛ص55

4.  چه شد که پيامبر – نعوذبالله - به فکرش نرسيد و نتوانست براي خود جانشين مشخص کند اما ابوبکر به عقلش رسید و این کار را کرد ؟

5. اگر ابوبکر گفته است: « اگر خداوند روز قيامت از من از جانشين بپرسد؛خواهم گفت بهترين اهل آنها را بر آنها والي قرار دادم » مي پرسيم پيامبر – بر فرض مذکور - پاسخ خدا را در مورد عدم انتخاب جانشين چه خواهد داد؟

6. چرا علارغم اینکه متعالی و منزه بودن خدا از دیده شدن توسط مخلوقات، از اصول بدیهی توحید است و در قرآن به صراحت آمده است که دیدن خدا ممکن نیست، بخاری و مسلم و بسیاری از علمای بزرگ اهل سنت معتقد به دیده شدن خدا در روز قیامت هستند؟

توضیحات: «لا تدرکه الابصار وهو یدرک الابصار وهو اللطیف الخبیر: او را هيچ چشمي نمي بيند وحال آنکه اوچشمها را مشاهده مي کند.(انعام 101)» و « وقال الذین لا یرجون لقاءنا لولا انزل علینا الملائکة او نری ربنا لقد استکبروا فی انفسهم وعتو عتوا کبیرا. یوم یرون الملائکة لا بشری یومئذ للمجرمین ویقولون حجرا محجورا :و آنان که اميد ديدار مارا نداشتند گفتند چرافرشتگان بر ما نازل نشدند يا چرا ما خدا را با چشم نمي بينيم؟ همانا آنان در حق خويش راه تکبر ونخوت پيش گرفته وبه سرکشي وطغيان شديد شتافتند .روزي که فرشتگان راببينند مجرمان در آن روز بشارتي از فرشتگان نيافته وبه آنها گويند ممنوع ومحجور باشيد. (فرقان 21 و 22)» و « وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ (اعراف 143)

7. اگر عمر خلیفه اسلام است چرا حکم تیمم را نمی داند و آیه تیمم را که در قرآن آمده بلد نیست؟ توضیحات: - مردي نزد عمر آمد و گفت:من جنب شده وآبي براي طهارت نيافته ام حكم نمازم چيست ؟عمر گفت :نماز نخوان.پس عمار كه اين سخن راشنيده بود گفت :اي اميرالمومنين!آيا به ياد نداري من وتودرسريه اي بوديم وجنب شده وآبي نيافته بوديم.پس تو نماز نخواندي ومن خود را در خاك غلطاندم ونماز خواندم.پس هنگامي كه جريان را براي رسول خدا گفتم , فرمود كافي بود دو دستت را بر خاك بزني وبا آن صورت ودستانت را مسح كني..پس عمر (كه خشمگين شده بود) گفت :عمار!از خدا بترس ! عمار گفت :اگر بخواهي اين جريان را دوباره براي كسي تعريف نمي كنم. -

آيا عمر اين آيه را نشنيده بود كه:ان كنتم جنبا فاطهروا ... فلم تجدوا ما’ فتيممواصعيدا طيبا فامسحوا بوجوهكم وايديكم منه......كه تمام دستور را داده است.معني" اتق الله يا عمر" اين است كه از من بترس و عمار گفت به كسي نخواهم گفت يعني نخواهم گفت تو حكم نمازت را نمي دانسته اي... - لازم به ذكر است خود همين جناب عمر ! پس از رحلت رسول اكرم فرياد برآورده بود : حسبنا كتاب الله.كتاب خدا براي ما كافي است.( الجمع بين الصحيحين ,حديث دوم)

  8. چرا هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و اله و سلم در بستر بيمارى فرمودند: «دوات وقلم بياوريد تا چيزى برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد»، عمر گفت: «درد بر اوغلبه كرده وكتاب خدا ما را بس است» ؟ در حالیکه خدا در قزآن می فرماید : پیامبر از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد و تمام سخنان نیست مگر وحی که به او وحی شده است. 

9. آیا این که عمر گفت: كتاب خداوند براى ما كافى است «حسبنا كتاب اللّه»، مخالفت عملى او با سنّت رسول اكرم نيست؟ - چون سخن رسول اكرم صلى الله عليه و اله و سلم كه فرمود: چيزى بنويسم كه شما را از گمراهى مصون بدارد «لن تضلوا بعدى» مربوط به مطالب عادى و شخصى نبود؛ بلكه داراى اهميت ويژه بود و از بهترين شاخصه‏ها و مصاديق سنّت به شمار مى‏رفت. 

10. آيا مخالفت عمر و همراهان وى با دستور رسول اكرم صلى الله عليه و اله و سلم ، مخالفت با قرآن نيست كه مى‏گويد: از اوامر پيامبر اطاعت و از نواهى حضرت اجتناب نماييد: «ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا» (الحشر: 7) 

11. آيا مردمی در كنار بستر رسول اكرم سر و صدا كردند و اختلاف كردند، مخالفت با قرآن نكردند كه از هر گونه سرو صدا در كنار حضرت، نهى نموده و آن را باعث حبط و نابودى اعمال مى‏داند: «يا أيّها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النبى ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون» (حجرات: 2 )

12. آيا اختلاف صحابه و تن ندادن به سخن رسول اكرم مخالفت با قرآن نيست كه دستور مى‏دهد در موارد اختلاف بر همگان واجب هست كه تسليم امر پيامبر باشند، و كسانى را كه نظر حضرت را نمى‏پذيرند، مؤمن نمى‏داند: «فلا وربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لا يجدوا في أنفسهم حرجاً ممّا قضيت ويسلموا تسليماً» (النساء : 65)

13.  آيا ممانعت از نوشتن چیزی توسط پيامبر گرامى که تصميم داشت چيزى بنويسد كه مانع ضلالت و گمراهى امت باشد ، عامل ضلالت و گمراهى نشد؟ آيا سخن حضرت را تصديق نمى‏كنيد و يا ضلالتى صورت گرفته و منكر آن هستيد؟ و اگر قبول داريد، چه ضلالتى دامنگير جامعه اسلامى، جز انحراف از امر خلافت منصوص مى‏دانيد؟

14.  اینکه ابن عباس از اين قضيه بعنوان يك رزيه و فاجعه و مصیبت جانگداز نام مى‏برد و گریه می کند، چه معنايى دارد و عامل آن کیست؟ -« إنّ الرزيّة كلّ الرزيّة ما حال بين رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم وبين أن يكتب لهم ذلك الكتاب من اختلافهم ولَغَطهم» صحيح البخارى كتاب الاعتصام بالكتاب والسنة باب كراهية الخلاف ج 8 ص 161 . 15

.  رسول اكرم با اينكه مفتخر به «إنّك لعلى خلق عظيم» مى‏باشد، آنچنان از اين برخورد مورد اذيت قرار گرفت و غضبناك شد که دستور داد همه از خانه او بيرون بروند. اين كار صحابه، با آيه شريفه «إنّ الذين يؤذون اللّه ورسوله لعنهم اللّه في الدنيا والآخرة وأعدّ لهم عذاباً مهيناً» (الأحزاب : 57) چگونه قابل جمع است؟ - « فلمّا أكثروا اللغط والاختلاف عند النبى قال لهم رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم قوموا (عنّى)» صحيح البخارى ج 7 ص 9، كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى .

16.  از این دو جمله چه نتیجه ای می گیرید : 1- پيا مبر اكرم فرمودند: فاطمه پاره تن من است ، هر كس او را بيازارد مرا آزرده است وهر كه مرا بيازارد خدا را آزرده است. 2- بخاری می گوید : (فاطمه در حالت خشم وغضب ابي بكر را ترك گفته وبر او غضبناك ماند وبا او حرف نزد تا وفات نمود، آنگاه علي بر او نماز گزارد وشبانه دفنش نمود و ابوبكر را خبر نكرد كه بر جنازه حاضر شود ونماز گزارد». و ابن قتيبه دينوري می گوید: «فاطمه در بستر بيماري به ابوبكر و عمر گفت: همانا من خدا و ملائکه را شاهد می گیرم که شما مرا آزردید و من از شما راضی نیستم و هنگام دیدار پیامبر از شما شکایت خواهم کرد.» و ادامه می دهد : «فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و (وهجرته الي ان ماتت( - بخاري در مسلم ، محمدبن يوسف گنجي شافعي در باب 99كفايه :./ابو محمد عبد الله ابن مسلم بن قتيبه دينوري در صفحه 14الامامه والسياسه

 17. آيا تعيين خليفه كار خوبى است يا نه؟ اگر خوب است چرا می گوييد پيامبر خليفه تعيين نكرد؟ اگر بد است چرا ابوبكر و عمر اين كار را كردند؟ 

18. متقى هندى اين حديث را از عمر نقل مى كند كه گفت: «هيچ امتى پس از پيامبرش با هم اختلاف نكردند مگر اين كه گروه باطل آنها بر گروه حق پيروز شدند. -ما اختلفت امة بعد نبيها الا ظهر أهل باطلها على أهل حقها، كنز العمال 1 / 283، حديث 929، كتاب الاعتصام بالكتاب و السنة

 19. اگر نحوه بيعت گيرى و انتخاب خليفه در سقيفه صحيح بود، چرا عمر آن را «فلتة» (يعنى كار ناگهانى و بدون تدبير و فكر) ناميد؟ - صحيح البخارى، كتاب المحاربين، باب رجم الحبلى من الزنا، 8 / 585، در ضمن يك حديث طولانى.

20.  اگر بيعت با كسى بدون مشورت جايز است چرا عمر تهديد به قتل كرد و گفت: اگر بعد از اين كسى چنين كارى كند بيعت كننده و بيعت شونده كشته خواهند شد» و اگر حرام است و موجب مهدور الدم شدن، چرا اين حكم را در جريان سقيفه جارى نكرد و جارى نمى دانيد؟ - صحيح البخارى، كتاب المحاربين، باب رجم الحبلى من الزنا، 8 / 585، در ضمن يك حديث طولانى.

21.  اگر هدف و نظر پيامبر در مسأله خلافت، تعيين ابوبكر يا عمر بود چرا آنان را در مرض رحلتش كه قبلاً پيش بينى نزديك شدن رحلتش را نيز فرموده بود، آنان را اعزام به جبهه تحت فرماندهى اسامه نمود و تأكيد فراوان هم بر حركت آن لشكر مى فرمود؟

22. عقل مى گويد براى فرماندهى لشكر بايد تواناترين و مديرترين و شجاعترين انتخاب شود، چرا پيامبر آنها را فرمانده يك گروه اعزامى براى جهاد قرار نداد و اسامه را فرمانده و آنان را فرمانبر قرار داد و آنها را لايق در اين فرماندهى ندانست؟ چگونه كسى كه براى فرماندهى لشكر سزاوار نيست، براى جانشينى پيامبر كه مقامى است بسيار بالاتر، لايق باشد.

23. شما مى گوييد حضرت على خلفا را قبول داشت و حال آنكه عمر مى گويد: حضرت على ما را دروغگو و گنهكار و نيرنگ باز مى دانست؟ شما راست مى گوييد يا عمر؟آیا این خصوصیاتی که علی علیه السلام به خلفا نسبت میداد برای این نبود که باحیله و دروغ و تهدیدخود را جانشین پیامبر معرفی کردند و فدک را گرفته و همسر ش را کشتند ومحسن او را سقط کردند. -) صحيح مسلم، كتاب الجهاد و السير، باب الفىء، در ضمن يك حديث طولانى.)

24. خليفه دوم شش نفر را تعيين كرد و گفت اينها از ميان خود يك نفر را انتخاب كنند، يعنى هر يك از اينها لياقت رهبرى امت اسلامى و جانشينى پيامبر را دارند، بعداً گفت: اگر كسى از آنها مخالفت كرد، گردنش را بزنيد! چگونه كسى كه لياقت خلافت دارد جايز القتل مى شود؟

25. آيا صحابى بودن امر اختيارى است يا نه؟ اگر اختيارى نيست چرا ارزش كار صحابه به خاطر يك امر غير اختيارى بيشتر بلكه چندين برابر ديگران باشد؟ آيا با حكيم بودن خداوند سازگار است؟ - )عن ابى سعيد الخدرى رضى الله عنه قال قال النبى صلى الله عليه و سلم: لا تسبوا أصحابى فلو أن أحدكم أنفق مثل أحد ذهبا ما بلغ مد أحدهم و لا نصيفه) - صحيح البخارى، كتاب فضائل أصحاب النبى صلى الله عليه و سلم، باب قول النبي صلى الله عليه و سلم لو كنت متحذا خليلا قاله ابو سعيد. 5 / 67؛ و صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابة، باب تحريم سب الصحابة رضى الله عنه 4 / 1967.)

26. تنها ديدن و رؤيت پيامبر چه تأثيرى دارد كه هركس ايشان را ديده عادل و مانند ستاره وسيله هدايت شده است؟

27. شما مى گوييد همه صحابه عادل بوده اند و بخارى مى گويد: وليد بن عقبه صحابى شراب خورد، آيا شما دروغ مى گوييد يا بخارى؟ و يا شراب خوردن و معصيت و نافرمانى خدا به عدالت ضررى نمى زند؟ - صحيح بخارى، كتاب فضائل اصحاب النبى باب مناقب عثمان بن عفان، 5 / 75 ، طبع دار القلم، بيروت

28. شما مى گوييد خداوند گناهان صحابه را مثل فرار از جنگ احد بخشيده است. آيا اگر يك قاتل يا دروغگو و شرابخوار را خداوند بخشيد، معنايش اين است كه او گناه نكرده و هميشه عادل بوده است؟ اگر چنين نيست فرضاً خداوند گناهان برخى صحابه را بخشيده باشد چگونه اين بخشش سبب عدالت آنان و پذيرش همه نقلهاى آنان و حجيت نقل آنان مى شود؟ اصلا عادل به چه کسی گفته می شود ؟

29. شما مى گوييد همه صحابه (يعنى مسلمانانى كه پيامبر را ديده اند) راستگو بودند و تمام روايات آنها را از پيامبر بدون تحقيق مى پذيرند، در حالى كه قرآن مى گويد: بعضى از مسلمانها (از صحابه) به همسر پيامبر نسبت رابطه نامشروع دادند. آيا آن گروه از صحابه راستگو بودند؟ يا دروغگو بودند؟ - قوله تعالى: (ان الذين جاؤا بالافك عصبة منكم) نور / 11

30. قرآن مى گويد: «اگر فاسقى خبرى را براى شما آورد درباره اش تحقيق كنيد» )(يا ايها الذين آمنوا ان جاءكم فاسق بنباء فتبينوا) حجرات / 6). مفسرين و محدثين شما مى نويسند اين آيه به مناسبت دروغى نازل شد كه وليد بن عقبه(صحابى) به پيامبر اكرم گفت. آيا دروغگو بودن وليد بن عقبه را مى پذيريد؟ يا مفسرين و محدثان خود را دروغگو مى دانيد؟ يا اينكه مى گوييد تمام صحابه راستگو بوده اند و نعوذ بالله قرآن كريم ... ؟ -)روح المعانى، الآلوسى، ذيل آيه شريفه از احمد و ابن ابى الدنيا و الطبرانى و ابن منده و ابن مردويه به سند جيد حديثى به همين معنا نقل مىكند، 16 / 144؛ و صحيح بخارى، كتاب الشهادات، باب تعديل النساء بعضهن بعضاً به نقل از عايشه حادثه را نقل مىكند 4 / 347(

31. شما مى گوييد پيامبر فرمود: «أصحابى كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم» اصحاب من مانند ستارگان اند، از هركدام پيروى كنيد هدايت مى شويد. و در صحيح بخارى نوشته وليد بن عقبه صحابى بود و شراب خورد، عثمان دستور داد او را هشتاد تازيانه زدند.(صحيح بخارى، كتاب فضائل أصحاب النبي ، باب مناقب عثمان بن عفان 5 / 75، عثمان در اين زمينه مى گفت: (اما ما ذكرت من شأن الوليد فسنأخذ فيه بالحق ان شاء الله ثم دعا علياً فأمره ان يجلده فجلده ثمانين)) از شما مى پرسيم: آيا به نظر شما اگر كسى از او پيروى كند و شراب بخورد هدايت شده است.

32. با توجه به سوال 31 ، خالد بن وليد صحابى مالك بن نويره را كشت و همان شب با زنش زنا كرد. آيا اگر كسى به او اقتدا كند و با زن مردم زنا كند به نظر شما هدايت شده است؟ - )الكامل في التاريخ، حوادث سنة 11، حديث السقيفة و خلافة ابى بكر 2 / 359(

33. با توجه به سوال 31 ، قرآن مجيد در سوره جمعه می فرمايد: «جمعى از صحابه نماز جمعه را ترك كردند و سراغ تجارت و لهو و لعب رفتند و پيامبر را تنها گذاشتند. آيا اگر مسلمانان به آنها اقتداء كنند و به جاى نماز جمعه سراغ لهو و لعب (خوانندگى و نوازندگى) بروند، به راه هدايت رفته اند؟ )قوله تعالى: (و اذا رأوا تجارة أو لهوا انفضوا اليها و تركوك قائما قل ما عند الله خير من اللهو و من التجارة و الله خير الرازقين) جمعه / 11)

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:26 ] [ وحید مظفری ] [ ]

 30.jpg


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:13 ] [ وحید مظفری ] [ ]

جایگاه والای حضرت مهدی(عج) در خطبه غدیر

غدیر خم


یدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله مهم‏ترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان می‏انجامید؛ چنان که خداوند متعال درآیه 67 سوره مائده می‏فرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام نداده‏ای وخداوند تو را از مردم حفظ می‏فرماید».

خطبه ی غدیر یکی از معتبرترین و پر محتواترین منابع اصیل اسلامی است که مبانی اصیل اعتقادی را به صورت یک دوره ی فشرده مطرح می نماید؛ اصول خداشناسی و توحید، نبوت، امامت و حتی مباحث معاد و زندگی اخروی. در واقع این خطبه خود درسنامه ی کاملی از همه ی اعتقادات اسلامی است که به صورت مستدل و موثق از زبان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای همیشه ی تاریخ بیان گردیده است.



در این خطبه شریف به امام زمان عجل الله تعالی فرجه توجه خاصی شده است. و در سه فراز خطابه، پیامبر اکرم صلی الله علیه آله اشاره به وجود مبارک آن حضرت فرموده اند.


در فراز اول می فرمایند:

« مَعَاشِرَ النَّاسِ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدْبارِها...

مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَ‏اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوكٌ فِىَّ ثُمَّ فى عَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ ، الَّذِی یأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنَا»

ملاحضه شود که پیامبر صلی الله علیه آله به صراحت جریان نور را علاوه بر خود در امیر المۆمنین و امامان علیهم السلام از نسل ایشان تا مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه جاری و ساری می دانند؛ و بر روی دو نکته تاکید می کنند:



اول این که امامت در خاندان امیر المومنین علی علیه السلام جاری است، به طوری که این رشته الهی در آغاز به دست مبارک امیر المۆمنین علیه السلام و در نهایت به وجود مبارک مهدی فاطمه سلام الله علیهما سپرده شده است؛ و دوم آن حضرت حق خدا و حق تمامی اهل بیت علیهم السلام را از غاصبانشان خواهند گرفت ان شاءالله.



فراز دوم از گفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه آله به صورت مسقل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه اختصاص دارد. حساسیت این قسمت از سخن را، از آنجا می توان دریافت که حضرتش هیجده بار مردم را با تکرار یک لفظ هشدار دهنده، "الا" به معنی "هان"! "آگاه باشید" به دقت در کلام خود فرا می خوانند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آغاز این بخش، بار دیگر روند پیوسته نبوت و امامت را مطرح نموده و یاد آور می شوند که سررشته این نظم، در دست علی علیه السلام است و پایان بخش این روند، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه می باشند، بدین صورت که: (مقاله سیمای امام زمان در خطبه غدیر، سایت نشر اعتقادات)




«مَعاشِرَالنّاسِ، أَلاوَإِنِّى رَسولٌ وَ عَلِىٌّ الْإِمامُ وَالْوَصِىُّ مِنْ بَعْدى،... أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِى»

پس آن گاه بیست و یک ویژگی اساسی و مهم از مختصات عمده آن امام را ترسیم می نمایند،



پیامبر صلی الله علیه آله فرمودند:



آگاه باشید همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست.



هان ! او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود.



هشدار ! اوست انتقام گیرنده ی از ستمکاران.



هشدار ! اوست فتح کننده ی دژها و منهدم کننده ی آن ها !



هشدار ! اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و رهنمای آنان.



هشدار ! اوست خون خواه تمامی اولیای خدا.



هان ! همانا او یاور دین خداست.



هان ! او از دریایی ژرف پیمانه هایی افزون گیرد.



هشدار ! او به هر ارزشمندی به اندازه ی ارزش او و به هر نادان و بی ارزشی به اندازه ی نادانی اش نیکی کند




هان ! او نیکو و برگزیده ی خداست.



هشدار ! اوست میراث دار دانش ها و احاطه دار بر ادراک ها.



هان ! او از پروردگارش خبر دهد و نشانه های او را برپا کند و استحکام بخشد .



هشدار ! اوست بالیده و استوار.



آگاه باشید ! هم اوست که اختیار امور جهانیان به او سپرده شده است.



هان ! پیشینیان از قرن ها ظهور او را پیشگویی کرده اند.



هشدار ! اوست حجت پایدار و پس از او حجتی نخواهد بود. (این تعبیر به عنوان حجت، امامت و مسئولیت است و نظری به رجعت دیگر امامان ندارد. زیرا آنان حجت های پیشین اند که دوباره رجعت خواهند کرد.) راستی و درستی و روشنایی جز با او نیست.



هان ! کسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزنده او یاری نخواهد گشت.



هشدار ! او ولی خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانت دار امور آشکار و نهان است.(خطبه غدیر)



آری



در نقطه غدیر توقفی باید ، که با حقیقت انسان سر و کار دارد . هزار و چهارصد سال است که شیعه زلال پر برکت غدیر را به پای درختان ولایت می افشاند ، و از آن بیابان خشک باغهای پر ثمر اعتقادی و گلهای زیبای محبت را پرورش می دهد .



آغاز پانزدهمین قرنی است که شیعه با حجتی قوی و برهانی قاطع که پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم- به دستش داده ، پرچم بلند « اشهد ان علیاً ولی الله » را بر افراشته و تا شنیدن صدای جانفزای انا المهدی از مرزهای اعتقادی خویش پاسداری می کند .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 20 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:19 ] [ وحید مظفری ] [ ]

اوّل محرم الحرام

1. آغاز ایام حسینی2. ماجرای شعب ابیطالب علیه السلام 3.جنگ ذات الرقاع 4. اولین جمع آوری زکات 5. امام حسین علیه السلام در راه کربلا 6. قیام مردم مدینه بر علیه یزید 7. کلام عاشورایی امام رضا علیه السلام

دوّم محرم الحرام

1. ورود امام حسین علیه السلام به کربلا

سوّم محرم الحرام

1. نامه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه 2. ورود عمر بن سعد به کربلا

چهارم محرم الحرام

1. فتوای شریح قاضی به قتل امام حسین علیه السلام

ششم محرم الحرام

1. یاری طلبی حبیب بن مظاهر از بنی اسد 2.اولین محاصره فرات در کربلا 3. تراکم لشگر یزید در کربلا

هفتم محرم الحرام

1. ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد 2. منع آب از امام حسین علیه السلام

هشتم محرم الحرام

1. قحط آب در خیمه های حسینی

نهم محرم الحرام تاسوعا

1. محاصره خیمه ها در کربلا 2. آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین سلام الله علیها 3. درخواست تاُخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام 4. آمدن لشگر تازه نفس به کربلا 5. خطابه امام حسین برای اصحابش

شب عاشورا

1. سخنان امام علیه السلام با اهل بیت و اصحابش 2. سخنان زینب کبری سلام الله علیها با امام حسین علیه السلام

دهم محرم الحرام عاشورا

1. شهادت امام حسین علیه السلام 2. شهادت حبیب بن مظاهر اسدی کوفی 3. شهادت مسلم بن عوسجه 4. شهادت حر بن یزید ریاحی 5. شهادت جون مولی ابی ذر الغفاری 6. شهادت همسر وهب 7. شهادت شبیه ترین فرد به رسول خدا صلی الله علیه و آله 8. شهادت قاسم بن الحسن علیه السلام 9. شهادت عبدالله بن حسن علیه السلام 10.شهادت قمر منیر بنی هاشم علیه السلام 11.شهادت مولانا الرضیع باب الحوایج علی اصغر علیه السلام 12. آمدن ذوالجناح با یال و کوپال خونین به سوی خیمه فاطمیات 12. ماتم و ناله و گریه پردگیان حرم 13.غارت اموال 14.فراز فاطمیات و علویات در بیابانها 15.غارت کردن لباس و ذره 16.جدا شدن سرهای مطهر 17.به آتش کشیدن خیمه های آل الله 18.شهادت دختران کوچک گریه و ماتم 19.راُس مطهر امام حسین علیه السلام در کوفه 20.خونین شدن ریشه هر گیاه 21.قتل ابن زیاد 22.قیام حضرت مهدی علیه السلام 23.وفات ام سلمه

شب یازدهم محرم الحرام

1.شام غریبان کربلا 2. سر امام حسین علیه السلام در تنور خولی

یازدهم محرم الحرام

1.حرکت کاروان اسرا از کربلا 2. تشکیل مجلس ابن زیاد 3. حرکت اهل بیت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه

دوازدهم محرم الحرام

1.دفن شهدای کربلا 2. ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه 3. روز شهادت حضرت سجاد علیه السلام

سیزدهم محرم الحرام

1.اسرای اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد 2. اسرای اهل بیت علیهم السلام در زندان کوفه 3. خبر شهادت امام حسین علیه السلام در مدینه و شام 4. شهادت عبد الله بن عفیف

پانزدهم محرم الحرام

1.فرستادن سرهای مطهر شهدا به سوی شام

نوزدهم محرم الحرام

1.حرکت کاروان کربلا به سوی شام

بیستم محرم الحرام

1. دفن بدن جون در کربلا

بیست و پنجم محرم الحرام

1. شهادت امام سجاد علیه السلا م

بیست و ششم محرم الحرام

1. شهادت علی بن الحسن المثلث

بیست و هشتم محرم الحرام

1. وفات حذیقه بن یمان 2. تبعید امام جواد علیه السلام به بغداد 3. ورود اسرای اهل بیت علیهم السلام به بعلبک

بیست و نهم محرم الحرام

1. رسیدن کاروان اسرا به شام

تتمۀ محرم الحرام


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 20 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:17 ] [ وحید مظفری ] [ ]

این جشنها برای من،آقا نمی شود

                                    شب، با چراغ عاریه فردا نمی شود

خورشیدی و نگاه مرا می کنی سفید

                                    می خواستم ببینمت امّا نمی شود

شمشیرتان کجاست ، بزن گردن مرا

                                    وقتی که کور شد گره ای وا نمی شود

اینجا همه منم، مَنِ بی خیال تو

                                  اینجا کسی برای شما ما نمی شود

آقا جسارت است ولی زود تر بیا

                                 این کارها به صبر و مدارا نمی شود

           آقا جانم ......مولا جانم....... آقا جانم......

یوسف ،یوسف به شهر بی هنران وجه خویش را

                                   عرضه مکن ،عرضه مکن که هیچ تقاضا نمی شود

می پرسم از خودم غزلی گفته ای ولی

                                  با این همه ردیف چرا وا نمی شود

          آقا..........آقا............آقا..................

میلاد با سر سعادت حضرت صاحب الزمان را به شما پیروان آن حضرت تبریک و تهنیت عرض می کنم


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 20 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:11 ] [ وحید مظفری ] [ ]

 

چشم ها پرسش بی پاسخ حیرانی ها    دست ها تشنه ی تقسیم فراوانی ها

با گل زخم سر راه تو آزیم بستیم        داغ های دل ما جایِ چراغانی ها

حالیا دست کریم تو برای دل ما           سر پناهیست در این بی سر و سامانی ه

وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی    ای سر انگشت تو آغاز گل افشانی ها

فصل تقسیم گل وگندم و لبخند رسید      فصل تقسیم غزل ها و غزل خوانی ها

چشم تو لایحه ی روشن آغاز بهار      طرح لبخند تو پایان پریشانی ها

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 20 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:10 ] [ وحید مظفری ] [ ]

وایات مختلفی به بیان،فوائد و ویژگی هایی که بر دعاکردن برای تعجیل فرج مرتبط است،پرداخته است که به پاره ای از آن ها اشاره می کنیم:

1.فرمایش حضرت ولی عصر<عج>:بسیار دعاکنید برای تعجیل فرج که فرج شما درآن است.

2.این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها است

3.نشانۀ انتظار است

4.مایۀ ناراحتی شیطان لعین است

5.نجات یافتن ازفتنه های آخرالزمان است

6.اداء قسمتی از حقوق آنحضرت است،که اداء حق هر صاحب حقی،واجب ترین امور است

7.حضرت صاحب الزمان <عج>در حق او دعا می کند

8.شفاعت آن حضرت <عج> وپیغمبر <ص>وامیرالمومنین<ع> ان شاء الله در قیامت شامل حال او می شود


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 20 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:8 ] [ وحید مظفری ] [ ]

 


تشییع ۲۶ نفر از دانش آموزان کاروان راهیان نور بروجن در حادثه تصادف اتوبوس با حضور گسترده مردم برگزار شد. {-31-}{-31-}{-31-}{-60-}

 

حادثه واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان بروجنی ۲۶ کشته بر جای گذاشت و پلیس راه علت این واژگونی را تخطی از سرعت مجاز و خروج از مسیر عنوان کرده است. شهریور ماه امسال نیز در حادثه ای دیگر واژگونی یک دستگاه اتوبوس حامل زائرین کربلا در نزدیکی شهر شیراز که در مسیر بازگشت به هرمزگان بود موجب مرگ ۲۱ نفر از سرنشینان این اتوبوس شد.

91 07 1069 تصاویر غم انگیز از تشییع پیکر 26 دانش‌آموز کاروان راهیان‌نور

 

برای مشاهده سایز اصلی تصویر اینجا کلیک کنید

91 07 1068 تصاویر غم انگیز از تشییع پیکر 26 دانش‌آموز کاروان راهیان‌نور

 

 


 

91 07 1071 تصاویر غم انگیز از تشییع پیکر 26 دانش‌آموز کاروان راهیان‌نور

 

91 07 1072 تصاویر غم انگیز از تشییع پیکر 26 دانش‌آموز کاروان راهیان‌نور

 

برای مشاهده سایز اصلی تصویر اینجا کلیک کنید

91 07 1073 تصاویر غم انگیز از تشییع پیکر 26 دانش‌آموز کاروان راهیان‌نور

 

91 07 1074 تصاویر غم انگیز از تشییع پیکر 26 دانش‌آموز کاروان راهیان‌نور

 

91 07 1075 تصاویر غم انگیز از تشییع پیکر 26 دانش‌آموز کاروان راهیان‌نور

 

91 07 1076 تصاویر غم انگیز از تشییع پیکر 26 دانش‌آموز کاروان راهیان‌نور

 

91 07 1077 تصاویر غم انگیز از تشییع پیکر 26 دانش‌آموز کاروان راهیان‌نور

 

91 07 1078 تصاویر غم انگیز از تشییع پیکر 26 دانش‌آموز کاروان راهیان‌نور

 

91 07 1079 تصاویر غم انگیز از تشییع پیکر 26 دانش‌آموز کاروان راهیان‌نور

 

91 07 1080 تصاویر غم انگیز از تشییع پیکر 26 دانش‌آموز کاروان راهیان‌نور
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 20 آبان 1391برچسب:, ] [ 10:59 ] [ وحید مظفری ] [ ]

اين ولي خدا ميگفت كه در عرفات ديدم وجود نازنين امام عصر ارواحنا فداه به مقام معظم رهبري با اسم دعا ميكرد . sedighi1

 

پایگاه صالحات - حجة الاسلام صديقي :

قضييه آقا بعد از حضرت امام خدا شاهده از جزء كرامتهاست. اگر در زمان امام ، آقا به عنوان ولي امر مطرح بود زده بودندش .

آقاي طبا طبائي ميگويد اين آيات ولايت را در سوره مائده ، خدا جا سازي كرده بود .كه اگر اين گونه جا سازي نشده بود مورد هجمه اهل سقيفه قرار مي گرفت.

امام ايشان را تحت پوشش قرار داد ، انگشت هدايتش را هم به سوي او گرفت كه اين براي ولايت مناسب است ، هم تصريح فرمودند كه ايشان مي تواند اين كار را بكند ، هم بعنوان اسلام شناس ، مثل آفتاب مي درخشي ، اين تعبيراتي را كه فقط در مورد ايشان بود . عملأ هم الله أعلم حيث يجعل رسالته .

من همين قدر به شما بگويم ، خدا گواه است بنده از يك ولي خدائي خودم كرامت ديدم . ايشان به من گفتند كه شما اين سفر دوباره به مدينه بر مي گرديد و مهمان خانم زهرا سلام الله عليها هستيد . مدينه قبل بودم در يكي از سفرها برنامه اي هم نداشتم ، ولي به من فرمودند شما اين سفر دوباره به مدينه برميگرديد .

من اين تعبير مهمان خانم زهرا (س) هستيد را موقعي كه در هواپيما بودم ميرفتم يك جرياني پيش آمد در ذهنم آمدكه ما در اين سفر مهمان خانم زهرا (س) هستيم .

اين ولي خدا ميگفت كه در عرفات ديدم وجود نازنين امام عصر ارواحنا فداه به مقام معظم رهبري با اسم دعا ميكرد .

و با يك حالي گفتند : طوبي له ، طوبي له ، طوبي له .

اين عَلَم صاحب دارد ، اين سيد صاحب دارد ، سر سوزني هم تعلق به اين دنيا ندارد .

نه اين عمارت ، نه اين رهبري ، نه بر مالشان اضافه كرده ، نه برژستشان اضافه كرده است .

يكي از علماي موجودي كه خيلي هم با آقا موافق نيست و جزء نگراني هاست ، ايشان يك وقت بعد از ولايت آقا به بيت آقا رفته بود ، آقا به زور ايشان را جلو انداختند وپشت سرش نماز خواندند ، رهبر جامعه پشت سر ايشان نماز خواند .

آيت الله خوشوقت ميگفتند كه من وارد شدم به بيت براي روضه شان شركت كنم از آن درب آمدم كفشهايم را درآوردم . بعد از روضه هم ايشان يك شامي دارند و شام ميدهند وبنا شد كه خدمتشان برويم شام. منتها كفش من آنطرف بود .گفتند كه حضرت آقا با اصرار نعلين هاي خودشان را گذاشتند جلوي من و خودشان پا برهنه آمدند .

كجاي عالم شما يك همچنين كسي را پيدا ميكنيد ؟ شما كسي را پيدا ميكنيد كه يك آخوندي تا عمر داشت هر تيري كه در تركش داشت تا آخرين روز حياتشان هم به امام (ره) زد هم بر ايشان . اما بعد از وفات ، آقا در حق ايشان هم كم نگذاشتند .

كجاي عالم شما اينجور پيدا ميكنيد ،اين خُلق ، خُلق سلاطين است ؟ شما يك موجود مادي نفساني پيدا كنيد كه بتواند اين سعه صدر را داشته باشد، اين ژست ژست انبيا ست .آخوند هاي عادي نمي توانند اين كارها را بكنند .

يك آخوندي كه الان جزء مخالفين خيلي سر سخت است يك وقتي كاره اي بود ، يك رئيس دادگستري حرفش را گوش نكرده بود ، يك گارد نظامي برايشان قرار داد گفت با حقارت كوچكش كنيد تا بياوريدش .

خيلي از اينجا تا آنجا فاصله است.

در تمام فراز ونشيبها كسي مثل كوه ، المؤمن كالجبل الراسخ لاتحركه العواصف اين نيست مگر روح انقياد و بندگي، وهمين هم باعث شده كه خدا پرچم را به دست ايشان بدهد .

حضرت امير(ع) كفشهاي پيغمبر را داشتند وصله ميزدند، پيغمبر خدا فرمودند : ليضربنكم رجل على تأويل القرآن كما ضربتكم على تنزيله‏

عرض كردند چه كسي است ؟ فرمود: هذا خاصف النعل

اصلا اشاره به اين تواضع بوده - همين كسي كه دارد كفشهاي پيغمبرش را پينه ميزند - فردا پرچم به دست اين است و شما با او مقابله ميكنيد و او مجبور ميشود شمشير بزند در تاويل ،آنگونه كه ما شمشير زديم براي تنزيل . لئن شكرتم لأزيدنّكم‏ ‏

بدانيد من خيلي حرفها دارم كه چه وضعي داشت قبل از انقلاب و انقلاب چه كرده ،امام چه معجزه ايست و چه رهگشايي است براي آمدن امام زمان (عج).

امام مشكل فرج را حل كرد اين انقلاب خيلي از مشكلات اعتقادي را حل كرد ، امام زمان (عج) انشاءالله تشريف مي آورند، انشاءالله نزديك است .باش تا صبح دولتش بدمد .

قدر اين آقا را بدانيد ، اين سيد بزرگوار اين رهبر ، والله عبد صالح است ، والله ولي خداست ، اهل ارتباط است ، سيمي وصل داره ، دل شكسته اي داره ،زجه هاي سحر داره ، گريه هاي جانسوز داره ، توسلات داره ، عالَمي با مادرش حضرت زهرا داره ، برايش دعا كنيد ،كمكش كنيد ، شبهات را بزدائيد ، با سعه صدر بدون مراء بدون جدال، با اخلاقتان با سعه صدرتان

كونوا له زيناً ولا تكونوا عليه شيناً .

agha1

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:عکس, ] [ 12:1 ] [ وحید مظفری ] [ ]
پایگاه صالحات – از بیانات مرحوم آیت الله بهجت (قدس سره) همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آن ها دارد که برای تعجیل فرج او دعا کنند! زمانی مرحوم شیخ

. حضرت مهدی (عج) به ایشان فرموده بودند: «بعد از صلوات بر محمد وآل محمد علیهم السلام گفته شود: و عجل فرجهم»

پایگاه صالحات – از بیانات مرحوم آیت الله بهجت (قدس سره): مداحی که حال خوبی هم دارد، به خدمت صاحب الامر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف رسیده و آن حضرت به او فرموده است: «بعد از صلوات بر محمد وآل محمد علیهم السلام گفته شود:

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:42 ] [ وحید مظفری ] [ ]

. نحوه دعا کردن برای فرج حضرت و شرایط و موانع آن در کلام آیت الله بهجت (ره)

پایگاه صالحات – اگر ظهور حضرت نزدیک باشد، باید هر کس خود را برای آن روز مهیّا سازد، از جمله این که از گناهان توبه کند. همین توبه باعث می شود که این همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده است، که واقعاً بی سابقه است، و بلاهای دیگری...
يكشنبه, 14 خرداد 1391 | 2517 بازديد | ادامه مطلب
پایگاه صالحات- فرزند ارشد استاد اخلاق و عرفان امام خمینی: و بدانید که ایران مورد توجه و نظر ولی الله الاعظم امام زمان (عج) میباشد و می رسد روزی که تمام غرب و شرق به واسطه رشد و تکاملی که ایران پیدا می کند محتاج مردم ایران می.

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:40 ] [ وحید مظفری ] [ ]

 

پایگاه صالحات- مقام معظم رهبری: زندگی و سرنوشت این شهید عزیز و هزاران نفس طیبه‌ای كه در این وادی قدم زده‌اند، صفحه درخشنده‌ای از تاریخ این ملت است. ملتی كه در راه اجرای احكام خدا و حاكمیت دین خدا و دفاع از مستضعفین و نبرد با مستكبرین، عزیزترین سرمایه خود را نثار می‌كند و جوانان سرافرازش پشت پا به همه دلبستگی‌های مادی زده پای در میدان فداكاری نهاده و با همه توان مبارزه می‌كنند و جان بر سر این كار می‌گذارند.

 

نام: حسین خرازیF-15

نام پدر: کریم

تولد: یکم شهریور ۱۳۳۶

محل تولد: كوي كلم اصفهان

تاریخ شهادت: 8 اسفند ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۵

محل شهادت: شلمچه

علت شهادت: اصابت ترکش خمپاره به گردن

محل دفن: گلستان شهدای اصفهان

آخرین مسئولیت: فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (علیه السلام)

 

زندگینامه

نامش حسين بود و از كودكي مهر حسين (علیه السلام) به دل داشت و شور حسيني در سر، برگ برگ دفتر زندگي‌اش، نقش و نگار عشق به خود گرفته بود. قامت رعنايش، صنوبر را و ايستادگي‌اش، پايداري نخل‌هاي جنوب را به ياد مي‌آورد. پيشاني بلندش چون ماه مي‌درخشيد و چشمان زيبايش، ديدي به گستردگي دريا داشت. در برگ‌ريزان پاييز لبخند بهاري از چهره‌اش جدا نمي‌شد، هر چند از كوچ درناهاي بلند پرواز آسمان بندگي به فردوس برين، احساس غربت مي‌كرد. قامت استوارش جز در برابر حق تواضع نمي‌كرد و فريادش جز به موسم جهاد و خشم بر دشمن، شنيده نمي‌شد. كلام دلنشين او چون ترانه قناري‌هاي سر خوش، آرام‌بخش مردان بسيجي‌اش بود و آرامش دل دريايي‌اش تسكين دردهاي دردمندان. براي انجام وظيفه، تواني بي‌شمار داشت و براي نابودي دشمن طاقتي بي‌پايان. در برابر ضعيفان فروتن بود و برابر مستكبران چون شمشيري برّان. هر جا عرصه‌اي براي ايثار و جانبازي فراهم مي‌شد. حضور مي‌يافت تا انقلاب را در تحقق آرمان‌هاي الهي‌اش ياري كند. وقتي در كربلاي خيبر، آن هنگام كه سردار سپاه حسينيان بود، چون ابوالفضل (علیه السلام) دست توانايش را هديه كرد، بر تلاش و جديتش افزوده شد و از رويارويي با دشمن هراس به دل راه نداد. حسين خرازي، شير ميدان‌هاي نبرد و فرمانۀ لشكر امام حسين (علیه السلام) سرآمد شجاعان عرصه پيكار حق عليه باطل بود.

به سال ۱۳۳۶ ه. ش. در یكی از محله‌های مستضعف نشین شهر شهیدپرور اصفهان بنام كوی كلم، در خانواده‌ای آگاه، متقی و با ایمان فرزندی متولد شد كه او را حسین نامیدند.

از همان آغاز، كودكی باهوش و مؤدب بود. در دوران كودكی به دلیل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا كرد.

از آنجا كه والدین او برای تربیت فرزندان اهتمام زیادی داشتند، او را به دبستانی فرستادند كه معلمانش افرادی متعهد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچه‌ها بودند. علاوه بر آن، اكثر اوقات پس از خاتمه تكالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محله – معروف به مسجد سید – می‌رفت و به خاطر صدای صاف و پرطنینی كه داشت، اذان‌گو و مكبر مسجد شد.

 

فعالیت‌های سیاسی – مذهبی

حسین در زمان فراگیری دانش كلاسیك، لحظه‌ای از آموزش مسائل دینی غافل نبود. به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا كرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت گرایش زیادی به مطالعه جزوه‌ها و كتب اسلامی نشان داد.

در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید. طولی نكشید كه او را به همراه عده‌ای دیگر بالاجبار به عملیات سركوبگرانه ظفار (عمان) فرستادند. حسین از این كار فوق‌العاده ناراحت بود و با آگاهی و شعور بالای خود، نماز را در آن سفر تمام می‌خواند. وقتی دوستانش علت را سوال كردند در جواب گفت: «این سفر، سفر معصیت است و باید نماز را كامل خواند».

در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها و سربازخانه‌ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار كردند و به خیل عظیم امت اسلامی پیوستند. آن‌ها در این مدت، دائماً در تكاپوی كار انقلاب و تشكل انقلابیون محل بودند.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامیF-13

شهید حاج حسین خرازی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در كمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگ‌های كردستان بود و لحظه‌ای آرام نداشت. به خاطر روحیه نظامی و استعدادی كه در این زمینه داشت، مسئولیت‌هایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیت ضد انقلابیون در گنبد، مأموریتی به آن خطه داشت.

دشمن كه هر روز در فكر ایجاد توطئه‌ای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله كردستان را آفرید و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیری‌ها، زمانی كه به كردستان رفت، بعد از رشادت‌هایی كه در زمینه آزاد كردن شهر سنندج (همراه با شهید علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاكتیكی حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت كه قوی‌ترین گردان آن زمان محسوب می‌شد، وارد عمل گردید و در آزادسازی شهرهای دیگر كردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد.

 

شهید و دفاع مقدس

شهید خرازی با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای هم رزمان خود، پس از یک سال خدمت صادقانه در كردستان راهی خطه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی كه مقابل عراقی‌ها در جاده آبادان-اهواز در منطقه دار خوین تشكیل شده بود (و بعداً در میان رزمندگان اسلام، به «خط شیر» معروف شد) منصوب گشت.

خطی كه نه ماه در برابر مزدوران عراقی دفاع جانانه‌ای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت كرد. این در حالی بود كه رزمندگان از نظر تجهیزات جنگی و امكانات تداركاتی شدیداً در مضیقه بودند، اما اخلاص و روح ایمان بچه‌های رزمنده، نه تنها باعث غلبه سختی‌ها و مشكلات بر آن‌ها نشد بلكه هر لحظه آماده شركت در عملیات و جان‌فشانی بودند.

در عملیات شكست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را كه عراقی‌ها با نصب آن دو پل بر روی رود كارون، آبادان را محاصره كرده بودند، به تصرف درآورد.

شهید خرازی در آزاد سازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه‌های رملی و محاصره كردن آن‌ها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمندانه طریق القدس بود كه تیپ امام حسین (ع) رسمیت یافت.

در عملیات فتح المبین دشمن را در جاده عین خوش با همان تدبیر فرماندهی‌اش حدود ۱۵ كیلومتر دور زد و یگان او در عملیات بیت المقدس جزو اولین لشكرهایی بود كه از رود كارون عبور كرد و به جاده اهواز- خرمشهر رسید و در آزاد سازی خرمشهر نیز سهم بسزایی داشت.

F-1

از آن پس در عملیات مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۴ و خیبر در سمت فرماندهی لشكر امام حسین (ع)، به همراه رزمندگان دلاور آن لشكر، رشادت‌های بسیاری از خود نشان داد.

در عملیات خیبر كه توأم با صدمات و مشقات زیادی بود دشمن، منطقه را با انواع و اقسام جنگ‌افزارها و بمب‌های شیمیایی مورد حمله قرار داده بود، اما شهید خرازی هرگز حاضر به عقب‌نشینی و ترك موضع خود نشد، تا اینكه در این عملیات یك دست او در اثر اصابت تركش قطع گردید و پیكر زخم خورده او به عقب فرستاده شد.

از بیمارستان یزد – همان جایی كه بستری بود – به منزل تلفن كرد و به پدرش گفت:F-8

من مجروح شده‌ام و دستم خراش جزئی برداشته، لازم نیست زحمت بكشید و به یزد بیایید، چون مسئله چندان مهمی نیست. همین روزها كه مرخص شدم خودم به دیدارتان می‌آیم.

در عملیات والفجر ۸ لشكر امام حسین (ع) تحت فرماندهی او به عنوان یكی از بهترین یگان‌های عمل كننده، لشكر گارد جمهوری عراق را به تسلیم واداشت و پیروزی‌های چشمگیری را در منطقه فاو و كارخانه نمك كه جزو پیچیده‌ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد.

در عملیات كربلای ۵ در جلسه‌ای با حضور فرماندهان گردان ها و یگان‌ها از آنان بیعت گرفت كه تا پای جان ایستادگی كنند و گفت: هركس عاشق شهادت نیست از همین حالا در عملیات شركت نكند، زیرا كه این یكی از آن عملیات‌های عاشقانه است و از حساب‌های عادی خارج است.

لشكر او در این عملیات توانست با عبور از خاكریزهای هلالی كه در پشت نهر جاسم – از كنار اروندرود تا جنوب كانال ماهی ادامه داشت – شكست سختی به عراقی‌ها وارد آورد. عبور از این نهر بدان جهت برای رزمندگان مهم بود كه علاوه بر تثبیت مواضع فتح شده، عامل سقوط یكی از دژهای شرق بصره بود كه در كنار هم قرار داشتند.

هدایت نیروهای خط شكن در میان آتش و بی‌اعتنایی او به ترکش‌ها و تیرهای مستقیم دشمن و ایثار و از خودگذشتگی او، راه را برای پیشروی هموار كرد و بالاخره با استعانت از الطاف الهی در آن صبح فتح و پیروزی، حاج حسین با خضوع و خشوع به نماز ایستاد.

 

 

خصوصیات برجسته شهیدF-4

شهید خرازی با قرآن و مفاهیم آن مأنوس بود و قرآن را با صدای بسیار خوبی قرائت می‌كرد.

روزهای عاشورا با پای برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشكر امام حسین (ع) در بیابان‌های خوزستان به سینه‌زنی و عزاداری می‌پرداخت و مقید بود كه شخصاً در این روز زیارت عاشورا بخواند.

او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، شجاعت كم‌نظیری داشت. با همه مشكلات و سختی‌ها، در طول سالیان جنگ و جهاد از خود ضعفی نشان نداد. قاطعیت و صلابتش برای همه فرماندهان گردانها و محورها، نمونه و از ابهت فرماندهی خاصی برخوردار بود.

حساسیت فوق‌العاده‌ای نسبت به مصرف بیت‌المال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش می‌كرد و می‌گفت: وسایل و امكاناتی را كه مردم مستضعف در این دوران سخت زندگی جنگی تهیه می‌كنند و به جبهه می‌فرستند بیهوده هدر ندهید، آنچه می‌گفت عامل بود، به همین جهت گفتارش به دل می‌نشست.

حاج حسین معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و از اهتمام به آموزش نظامی برادران و تربیت كادرهای كارآمد غافل نبود.

نیمه‌های شب اغلب از آسایشگاه‌ها و محل‌های استقرار نیروی لشكر سركشی نموده و حتی نحوه خوابیدن آن‌ها را كنترل می‌كرد. گاه، اگر پتوی كسی كنار رفته بود با آرامش تمام آن را بر روی او می‌كشید.

او به وضع تداركات رزمندگان به صورت جدی رسیدگی می‌كرد.

شهید خرازی یك عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توأم با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترك نمی‌شد.

 

او معتقد بود :

هرچه می‌كشین و هرچه كه به سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه، ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.

دقت فوق‌العاده‌ای در اجرای دستورات الهی داشت و این اعتقاد را بارها به زبان می‌آورد كه: سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تأثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.

دائماً به فرماندهان رده‌های تابعه سفارش می‌كرد كه در امور مذهبی برادران دقت كنند.

همیشه لباس بسیجی بر تن داشت و در مقابل بسیجی‌ها، خاكی و فروتن بود. صفا، صداقت، سادگی و بی‌پیرایگی از ویژگی‌های او بود.

F-3

 

نحوه شهادت

او با آنكه یك دست بیشتر نداشت ولی با جنب و جوش و تلاش فوق‌العاده‌اش هیچ‌گاه احساس كمبود نمی‌كرد و برای تأمین و تدارك نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی می‌نمود.

در بسیاری از عملیات‌ها حاج حسین مجروح شد. اما برای جلوگیری از تضعیف روحیه هم‌رزمانش حاضر نمی‌شد به پشت جبهه انتقال یابد.

در عملیات كربلای ۵، زمانی مه در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشكل مواجه شده بود، خود پیگیر جدی این كار شد، كه در همان حال خمپاره‌ای در نزدیکی‌اش منفجر شد و روح عاشورایی او به ملكوت اعلی پرواز كرد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفند ماه ۱۳۶۵ در جوار قرب الهی مأوا گزید.

 

سخنان مقام معظم رهبری در مورد شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

سردار رشید اسلام و پرچم‌دار جهاد و شهادت، برادر شهید، حاج حسین خرازی به لقاء الله شتافت و به ذخیره‌ای از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانه روزی برای خدا و نبردی بی امان با دشمنان خدا، در آسمان شهادت پرواز كرد و بر آسمان رحمت الهی فرود آمد.

او كه در طول ۶ سال جنگ قله‌هایی از شرف و افتخار را فتح كرده بود اینك به قله رفیع شهادت دست یافته است و او كه هل من ناصر ینصرنی زمان را با همه وجود لبیك گفته بود اكنون به زیارت مولایش امام حسین (علیه السلام) نایل آمده است و او كه در جمع یاران لشگر سرافراز امام حسین (علیه السلام) عاشقانه به سوی دیار محبوب می‌تاخت، پیش از دیگر یاران، به منزل رسیده و به فوز دیدار نایل آمده است.

آری، او پاداش جهاد صادقانه خود را كنون گرفته و با نوشیدن جام شهادت سبک‌بال، در جمع شهدا و صالحین درآمده است.

زندگی و سرنوشت این شهید عزیز و هزاران نفس طیبه‌ای كه در این وادی قدم زده‌اند، صفحه درخشنده‌ای از تاریخ این ملت است. ملتی كه در راه اجرای احكام خدا و حاكمیت دین خدا و دفاع از مستضعفین و نبرد با مستكبرین، عزیزترین سرمایه خود را نثار می‌كند و جوانان سرافرازش پشت پا به همه دلبستگی‌های مادی زده پای در میدان فداكاری نهاده و با همه توان مبارزه می‌كنند و جان بر سر این كار می‌گذارند.

چنین ملتی بر همه موانع فائق خواهد آمد و همه دشمنان را به زانو در خواهد آورد. ما پس از ۸ سال دفاع مقدس همه جانبه و ۶ سال تحمل جنگ تحمیلی، نشانه‌های این فرجام مبارك را مشاهده می‌كنیم و یقیناً نصرت الهی در انتظار این ملت مؤمن در مبارزه ایثارگر است.

F-9

 

از شهيد حسين خرازي دو وصيت‌نامه برجاي مانده است.

اولين وصيت شهید حاج حسين خرازي

بسم الله الرحمن الرحيم

من عبد عاصي حسين خرازي، اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انّ محمّداً عبده و رسوله و اشهد انّ عليّاً و اولاده المعصومين حجج الله.

گواهي مي‌دهم كه ائمّه معصومين گفتارشان بر ما حجت و امتثال امر و اطاعتشان واجب، محبتشان به حكم حق لازم و پيروي آن‌ها موجب نجات و مخالفتشان موجب عذاب و آن‌ها امامان و شفيعان روز جزا هستند.

انالله و اناالیه راجعون.

اين جانب خود را لايق وصيت نمي‌دانم ولي بنابراين كه وصيت بعد از رفتن هركس راهنماي راه او و بيانگر هدف اوست، من هم بر حكم وظيفه چند كلمه مي‌نويسم.

شخصي هستم معتقد به انقلاب اسلامي ايران و رهبري و ولايت حضرت امام خميني روحي له الفداء در عصر غيبت امام زمان عجّل الله تعالي فرجه.

از مردم مي‌خواهم كه پشتيبان ولايت فقيه باشند.

راه شهداي ما راه حق است، اول مي‌خواهم كه آن‌ها مرا بخشيده و شفاعت مرا در روز جزا كنند و از خدا مي‌خواهم كه ادامه دهنده راه آن‌ها باشيم. آن‌هایی كه با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ايثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما می‌آموختند.

از خانواده شهدا، اسرا، مفقودين مي‌خواهم كه صبر پيشه كنند چرا كه دنيا فاني است و ما ان معتقد به معاد هستيم و ‎شاء‌الله انتقام اين مظلومين را با مظلوم كربلا يكجا خواهيم گرفت.

از خانواده معلولين و مجروحين مي‌خواهم كه با اين عزيزان كه براي اسلام رفتند و چنين شدند، با صبر و حوصله و خوش اخلاقي برخورد كنند چرا كه اين عزيزان به خاطر بيماري و اينكه اكنون دستشان از انجام وظايفشان كوتاه شد، احتياج به مراقبت و محبت بيشتري دارند.

ان‏شاءالله خداوند به شما اجر و صبر عنايت فرمايد! ديگر اينكه فرزندان شهدا را فراموش نكنيد آن‌ها پدرانشان را به خاطر اسلام از دست داده‌اند.

در اسلام در مورد يتيمان سفارش زيادي شده است به خصوص يتيمي كه فرزند شهيد باشد. ناگفته نماند كه درست است كه در مقابل هركدام از این‌ها به شما اجري داده مي‌شود ولي فراموش نكنيم كه این‌ها همه به عنوان يك وظيفه است براي ما كه مسلمانيم.

از تمام اقشار ملت، اعم از كسبه، اطبا، مهندسين، علما و سپاهيان به عنوان يك فرد از اجتماع كه حق بر گردنش هست، تشكر مي‌كنم و عرض مي‌دارم كه

هركدام از شما ممكن است در كار خود كمبودهايي حس كنيد و مشكلاتي براي شما باشد. اين جانب خواهشمند است كه موقعيت اسلام و انقلاب و كشور را در نظر گرفته صبر بيشتري كنيد و توجه داشته باشيد كه در مشكلات است كه انسان‌ها آزمايش مي‌شوند.

كاري نكنيد - كه خدا نياورد آن روزي را كه - شما در مقابل شهدا و خانواده محترمشان جوابي نداشته باشيد كه بدهيد!

ديگر از مسئولين محترم و مردم حزب الله مي‌خواهم كه: در مقابل آن افرادي كه نتوانستند از طريق عقيده مردم را از انقلاب دور و منحرف كنند و الآن در كشور دست به مبارزه ديگري از طريق اشاعه فساد و فحشاء و بي حجابي و ... زدند، در مقابل این‌ها ايستادگي كنند و با جدّيت هرچه تمام‌تر جلو اين فسادها را بگيريد!

و توصيه‌ام به مردم حزب الله و شهيدپرور اصفهان،

شهري كه در جبهه‌هاي نبرد با دشمن و اقتصاد و ديگر امور خير و صالح پیش‌قدم و حضور فعال و چشمگير داشته است، مي‌خواهم كه همچنان انقلابي و دوست‌داشتني بمانند و قدر امام جمعه و نماينده ارزشمند حضرت امام حضرت آيت الله طاهري را بدانند كه مي‌دانند.

و اما پدر و مادر عزيزم،

اميدوارم كه مرا حلال كنيد و مرا ببخشيد چرا كه شما با زحمت زياد ما را بزرگ كرديد. با رنج زياد وسايل راحتي و تحصيل ما را فراهم كرديد. شما كسي هستيد كه در عظمت شما در قرآن خداوند فرمود: «و بالوالدين احساناً» يعني به پدر و مادرتان نيكي كنيد و يا آمده: «و لاتقولوا لهما اف ...» به آنها اف نگوييد با آن‌ها روي ترش نكنيد، حال اگر من در انجام وظايفم در مورد شما كوتاهي كردم شما ببخشيد چرا كه من فرزند شما و شما بزرگ‌ترید و مادرم شما براي من خيلي زحمت كشيديد. در حديث داريم كه «الجنّة تحت اقدام الامّهات» بهشت زير پاي مادران است. به خصوص شما مادري كه در تمام احوال و اوقات مراقب اعمال و رفتار ما بوديد.

مادر، حسينت را حلال كن و از تمام دوستان و آشنايان و اقوام براي من حلاليت بطلب!

اللّهم اجعلنا من التوّابين، اللّهم اجعلنا من الشاكرين، اللّهم اجعلنا من المتّقين، اللّهم اجعلنا من المؤمنين، اللّهم اجعلنا من الشهداء و احشرنا مع الحسين و اصحاب الحسين، الحمد لله رب‌العالمین، اللّهم عجّل في فرج مولانا صاحب الزمان!

حسين خرازي

۱7-۱1-۱۳۶۴

 

بسمه تعالي

در ضمن اين حقير سر تا پا تقصير نماز و روزه (۱۴۰ روز) صد و چهل روز بدهكارم.

مقدار قابل توجهي مثلاً ۱۰ يا ۱۵۰۰۰ تومان پول رد مظالم بدهيد!

‎ احياناً در مقابل كم كاري‌ها و يا استفاده بيجا از وسايل بيت‌المال سپاه لازم است. از همگي التماس دعا دارم.

 

دومين وصيت‏نامه شهید حاج حسين خرازي

كه ۵۰ روز پيش از شهادتش تحرير شده استF-10

اللّهم انّي اسئلك ان تملأ قلبي حبّا لك و خشية منك و تصديقاً بكتابك و ايماناً بك و خوفاً منك و شوقاً اليك يا ذالجلال و الاكرام حبّب الي لقائك و احبب لقائي و اجعل لي في لقائك الراحة و الفرج و الكرامة!

قبلاً چند كلمه‌اي نوشته بودم فكر كنم تكميلي چند كلمه ديگر بايد بنويسم.

خدايا! غلط كردم، استغفرالله، خدايا امان، امان از تاريكي و تنگي و فشار قبر و سؤال منكر و نكير در روز محشر و قيامت.

به فريادم برس.

خدايا!

من دل شکسته و مضطرم.

صاحب پيروزي و موفقيت تو را مي‌دانم و بس؛ بر تو توكل دارم.

خدايا!

تا زمان عمليات فاصله زيادي نيست. خدايا، به قول امام خميني:

«تو فرمانده كل قوا هستي»، خودت رزمندگانت را پيروز گردان و شرّ صدام و كفّار را از سر مسلمين بكن! ‎

خدايا!

از مال دنيا چيزي جز بدهكاري و گناه ندارم.

خدايا!

تو خود توبه مرا قبول كن و از فيض عظماي شهادت، نصيب و بهره مندم ساز.

از تو طلب مغفرت و عفو دارم. ‎

يا واسع المغفرة، يا سبقت رحمته غضبه!

از همسر خوب و ايثارگرم كمال تشكر و سپاسگزاري را دارم. ان‏شاء‌الله كه مرا مي‌بخشي.

الحمدلله اگر خداوند فرزندي لطف و كرم فرمود، به سلامتي او را مهدي و زهرا اسم بگذار و از خوراك و طعام حلال و طيّب به او بخوران و او را سرباز و طلبه امام زمان بار بياور و تربيت كن كه اين خود هديه‌اي است به پيشگاه خداوند باري تعالي و كاهشي باشد از عذاب قبر و آخرت و قيامت.

مي‌دانم در امر بيت‌المال امانت دار خوبي نبودم و زیاده‌روی کرده باشم؛

خلاصه برايم رد مظالم بدهيد و آمرزش بخواهيد.

والسّلام

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.

رزمندگان اسلام پيروزشان بگردان.

حسين خرازي


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:35 ] [ وحید مظفری ] [ ]

. آیت‌الله نوری همدانی: آیت‌الله خامنه‌ای نائب امام زمان (عج) است. و بدانید که این انقلاب به انقلاب حضرت مهدی (عج) متصل می‌شود

پایگاه صالحات- آیت‌الله نوری همدانی: این جمله امام خمینی که "ولایت فقیه همان ولایت رسول‌الله (ص) است" بسیار پرمعناست یعنی مخالفان ولایت رسول‌الله که شامل ناکثین، مارقین و قاسطین بودند امروز همان‌ها مخالفان ولایت فقیه...
پنجشنبه, 25 خرداد 1391 | 2712 بازديد | ادامه مطلب
پایگاه صالحات- به گزارش خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا»، پاييز 88 بود كه به جماران رفته بودم و آنجا براي نخستين بار حاج عيسي را ديدم؛ بي اغراق بعد دو سال برق چشمانش هنوز در ذهنم مانده است. خيلي وقت بود كه...
پنجشنبه, 23 تیر 1390 | 4834 بازديد | ادامه مطلب
  پایگاه صالحات - حجت‌الاسلام و المسلمين غلامرضا قاسميان از اساتید حوزه و دانشگاه : حواسمان را جمع کنیم. آدم نمی‌داند اطرافیانش بعداً به چه مقامات علمی و معنوی می‌رسند. اگر آدم روی خودش کار نکند، حسد و هوای نفس و حب نفس...
جمعه, 19 آذر 1389 | 13667 بازديد | ادامه مطلب
پایگاه صالحات - حجت الاسلام دانشمند : اگر من از مظلومیت رهبر بگویم شاید دلتان خون بشود ، خیلی مظلومند ایشان . این موضوع را من با یک واسطه می گویم . با یکی از محافظ های آقا در حرم امام رضا روبروی ضریح ، دو به دو با هم بودیم ....
چهارشنبه

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:27 ] [ وحید مظفری ] [ ]

زندگی و حکومت جهانی آن حضرت

حضرت ولى عصر (عج) روز پانزدهم ماه شعبان سال 255 هجرى قمرى به دنیا آمد،(1). پدرش ابا محمد حضرت امام حسن عسکرى (ع) است که در سال 260 هجرى قمرى به شهادت رسید،(2). مادر حضرت ولى عصر (ع) بانوئى است بنام ریحانه که به او «نرگس»، «سوسن» و «صیقل» گفته مى‏شود،(3). حضرت ولى عصر (ع)، تا سال 260 هجرى قمرى تحت تربیت و سرپرستى پدر بزرگوارش مى‏زیست و در همان زمان از مردم پنهان نگه‏داشته مى‏شد و جز خواصّى از شیعیان امام حسن عسکرى (ع)، کسى با آن حضرت ملاقات نداشت. حتى امثال ابو هاشم جعفرى که از خواصّ امام حسن عسکرى است از وجود آن حضرت بى خبر بودند. ابو هاشم مى‏گوید: به ابا محمد حضرت امام حسن عسکرى (ع) گفتم: جلالت تو مانع پرسش من است. آیا مى‏توانم سؤالى بکنم؟ امام فرمود: بپرس. گفتم: سرورم آیا شمافرزندى دارید؟ فرمود: دارم. گفتم: اگر حادثه‏اى پیش آمد، او را در کجا ببینم؟ فرمود: در مدینه،(4).


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:16 ] [ وحید مظفری ] [ ]
امیرالمومنین چگونه حضرت‌زهرا را صدا میکرد؟

حجت‌الاسلام دهنوی گفت: جامعه اسلامی باید آموزه های دینی را در زندگی خود ملاک قرار دهد، تمام حرف اسلام این است که آموزه های این دین برای همه مسائلی که غربی ها مطرح می کنند، کافی و پاسخگو است.

به گزارش رجانیوز، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با جوانان خراسان شمالی سبک زندگی را بخشی حقیقی و اصلی در تمدن نوین اسلامی دانستند و تصریح کردند:  «مسائلی نظیر مسئله‌ى خانواده، سبك ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراك، نوع آشپزى، تفريحات، مسئله‌ى خط، مسئله‌ى زبان، مسئله‌ى كسب و كار، رفتار ما در محل كار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعاليت سياسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌اى كه در اختيار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئيس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پليس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بيگانه؛ اينها آن بخشهاى اصلى تمدن است، كه متن زندگى انسان است».
 
 

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:4 ] [ وحید مظفری ] [ ]
هشدار سرلشگرفیروزآبادی به حاکمان قطر
 رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: به رغم وضعیت اسف‌بار ناشی از طوفان سندی و ضرورت رسیدگی به اوضاع مردم آسیب دیده آمریکا، دولت این کشور به فکر ایجاد فتنه جدید در سوریه است.
 
به گزارش خبرگزاری فارس، سردار سرلشکر سید حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با تبریک عید سعید غدیر به محضر مبارک حضرت ولی عصر (عج) و نایب برومندش امام خامنه‌ای و ملت انقلابی و ولایی ایران، با تأکید بر اینکه عید غدیر یادآور اقدام تاریخ‌ساز رسول اعظم (ص) در تحکیم ساختار حکومتی و ولایتی اسلام است، اظهار داشت: طوفان سندی در ایلات متحده آمریکا که موجب تاسف مردم برای ملت آمریکا است، حادثه تاریخی طوفان شن در صحرای طبس ایران را به یاد می‌آورد.
 
وی افزود: مردم ستم دیده آمریکا تاوان اشتباهات دولت‌های خود در عدم رعایت مسایل زیست‌محیطی، حقوق بشر و تجاوزگری را می‌پردازند؛ اگر هیأت حاکمه آمریکا به جای دست‌اندازی به سایر نقاط جهان به فکر ملت خود و کنترل مقررات محیط زیست در سرمایه‌گذاری‌های صنعتی بودند، امروز خسارات به این وسعت و کمک رسانی‌های تا این حد ضعیف را شاهد نبودیم.
 
عضو شورایعالی امنیت ملی در ادامه با اشاره به اینکه دولت آمریکا به رغم روبرو شدن با وضعیت اسف‌بار ناشی از طوفان سندی و ضرورت رسیدگی به اوضاع مردم آسیب‌دیده بعنوان اولویت اول فراروی خود، متأسفانه به فتنه انگیزی‌های جدید در سوریه متمرکز شده است، گفت: عجیب است که دولت امریکا در این وضعیت ناهنجار، همچنان به فکر ایجاد فتنه جدید در سوریه است.
 
فیروزآبادی همچنین افزود: نکته حائز اهمیتی که جهانیان و بخصوص مردم آمریکا باید به آن توجه کنند آن است که حاکمان آمریکا به کمک کشوری که کانون حمایت از القاعده است و رهبر آن کشور حسب اطلاع دقیقی که به دست آمده است، عضو یا رهبر القاعده است، می‌خواهد آتش افروزی دیگری را در کشور سوریه برنامه‌ریزی کند.
 
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح خاطرنشان کرد: به کشور مسلمان همسایه و دوستمان قطر توصیه می‌کنم با ورود در دام فریب آمریکایی‌ها، امنیت خود را بیش از این به مخاطره نیندازد. مسلمانان بایستی در قطع دست آمریکا از کشورهای اسلامی متحد شوند و به یکدیگر کمک کنند نه اینکه دستیار و همکار کاخ سفید شوند.
 
وی در پایان با آرزوی صلح، برادری و آرامش برای همه ملت‌های مسلمان تصریح کرد: نهضت بیداری اسلامی یا بهار عربی پاسخ اشتباهات بزرگ سران عرب در گذشته است، امروز نخبگان جهان اسلام بیدارند و با دقت اینگونه اشتباهات را دنبال می‌کنند.

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 11:2 ] [ وحید مظفری ] [ ]

ردار سیدمحمد باقرزاده در حاشیه سفر به مازندران در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرنگار حوزه فرهنگی خبرگزاری فارس در ساری از ردیابی 7 هزار شهید دفاع مقدس در خاک عراق خبر داد.

وی با اشاره به اینکه در بین شهدای مفقود تعدادی خلبان نیز هستند، اظهار داشت: با هماهنگی دولت عراق درصدد تفحص شهدای دوران دفاع مقدس هستیم.

باقرزاده از به‌کارگیری تیم جدیدی در فاو و جزیره مجنون به منظور تفحص شهدای دفاع مقدس خبر داد و ادامه داد: برای محرم سال جاری شهدای تفحص شده تشییع می‌شوند.

500 نقطه کشور متقاضی تدفین شهدا

این مسئول خاطرنشان کرد: متقاضیان تدفین شهدا در کشور بیش از 500 نقطه است.

رئیس سابق بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس با اشاره به فعالیت پارک موزه‌های دفاع مقدس در استان‌ها در پاسخ به خبرنگار فارس گفت: تاکنون پارک موزه سه استان کشور به بهره‌برداری رسیده و مقرر شد پارک موزه‌ای در تهران راه‌اندازی شود که من از کم و کیف آن بی‌خبرم.

مشکل تهیه زمین پارک موزه در دو استان کشور

 

وی با بیان اینکه برای ایجاد پارک موزه دفاع مقدس در همه استان‌ها ورود پیدا کردیم، بیان داشت:  فقط دو استان خراسان رضوی و خوزستان در احداث پارک موزه با مشکل زمین مواجه شدند.

باقرزاده تامین اعتبار برای احداث و تکمیل پارک موزه دفاع مقدس را متناسب با نیاز دانست و تصریح کرد: برای احداث پارک موزه در مازندران ردیف اعتباری اختصاص یافت و در برخی موارد از سایر منابع و یا تبدیل به احسن کردن پروژه‌ها پیش می‌رود.

وی ابراز داشت: مسئله پارک موزه دفاع مقدس متناسب با سیاست‌های عمرانی دولت پیش می‌رود.

میراث فرهنگی در پارک موزه مازندران ورود اجرایی نداشت

 

مشاور عالی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در امور دفاع مقدس بیان داشت: تاکنون میراث فرهنگی در بحث پارک موزه دفاع مقدس مازندران ورود اجرایی نداشت، اینهم به دلیل واصل نشدن اعتبارات است.

وی با اشاره به اینکه پارک موزه دفاع مقدس در سبد فرهنگی مازندران جایگاه ویژه‌ای دارد، گفت: مسئولان استانی مصمم هستند تا این پروژه فرهنگی به نتیجه برسد.

ضرورت حمایت بالادستی‌ها در تکمیل پارک موزه مازندران

باقرزاده حمایت بالادستی‌ها را در تکمیل پارک موزه مازندران ضروری دانست و افزود: رئیس میراث فرهنگی کشور برای حمایت از پارک موزه مازندران قول مساعد داد.

وی یادآور شد: با احداث پارک موزه، مجموعه فرهنگ و صنعت گردشگری از آن متنفع می‌شوند.

فرمانده قرارگاه پارک موزه دفاع مقدس مازندران دلیل اجرای زمانبر پارک موزه در مرکز استان را طراحی و اجرای همزمان دانست و گفت: پارک موزه دفاع مقدس فرایند علمی را می‌گذراند، با توجه به اینکه در فرهنگ دفاع مقدس بنا نیست کار تکراری انجام شود.

وی اضافه کرد: هر پارک موزه دفاع مقدس در استان‌ها باید زاویه‌ای از جنگ را نشان دهد.

پارک موزه دفاع مقدس برگرفته از فرهنگ عاشورایی است

 

این مسئول با تاکید بر اینکه پارک موزه دفاع مقدس بحث جنگ‌افزاری نیست، بیان داشت: پارک موزه برگرفته از فرهنگ عاشوراست و تلاش دارد در این کار فرهنگی مکتب انقلاب اسلامی را معرفی کند.

رئیس پیشین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس با بیان اینکه احداث پارک موزه در مازندران دو کار تکمیلی را در این حوزه پیگیری می‌کند، خاطرنشان کرد: بحث فرهنگ عاشورایی و نیز میراث کهن مازندران از مواردی است که در احداث پارک موزه دنبال می‌شود.

وی با اشاره به اینکه میراث فرهنگی مازندران هنوز موزه ندارد، بیان داشت: این مهم پیش‌نیاز ما در پارک موزه دفاع مقدس است و بر اساس طراحی میراث فرهنگی باید به صورت مشترک در مجموعه‌ای گردشگری احداث شود.

باقرزاده افزود: در پارک موزه مازندران بخش از اراضی را برای «مازندران در گذر تاریخ» اختصاص دادیم تا فرهنگ این استان را پس از ورود اسلام که مذهب تشیع شکل گرفت و نیز بعد از شکل‌گیری انقلاب اسلامی به درستی تبیین شود.

وی متذکر شد: تبیین انقلاب اسلامی با واقعیت‌ها سروکار دارد نه با ایده‌آل‌ها، قصد ما ایجاد کاری فرهنگی، عمیق و ماندگار است تا اثر بخشی آن در القای پیام به مخاطبان اثربخش باشد.

فرمانده قرارگاه پارک موزه دفاع مقدس مازندران با اشاره به اینکه بکارگیری همه عناصر به ویژه هنرمندان در پارک موزه دفاع مقدس ضرورت دارد، گفت: مازندران دارای 10 هزار هنرمند است، هماهنگ‌کردن آنان و نیز ایجاد انگیزه برای اجرای کاری فاخر و انقلابی کار راحتی نیست.

هیچ هنرمند مازندرانی در حوزه هنر پارک موزه کناره‌گیری نکند

وی افزود: هدف ما استفاده از تمام ظرفیت‌های فرهنگی از سوی هنرمندان است، هیچ هنرمند مازندرانی نباید در حوزه هنر در پارک موزه خود را کنار بکشد.

رئیس پیشین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس در پاسخ به خبرنگار فارس مبنی بر اینکه برای مستندسازی حوادث جنگ که مورد تاکید رهبری است بنیاد چه اقداماتی داشت، گفت: تا زمانی که من در بنیاد حفظ آثار بودم در حوزه فیلم کار مستند خوبی انجام شد و مبنای کار ما نیز همین حوزه بود.

تولید فیلم فاخر نیازمند اعتبار است

وی ادامه داد: برای ساخت فیلم سینمایی بلند بودجه‌ای نداشتیم که تولید فاخر داشته باشد، همان میزان اعتبار به کار مستند اختصاص یافت.

باقرزاده آرشیو دفاع مقدس در بنیاد حفظ آثار را مطلوب دانست و تصریح کرد: جمع‌آوری مستندات ما براساس کارهای خبرنگارانی بود که در روزهای جنگ انجام می‌دادند.

وی با اشاره به اینکه کار مستند در بنیاد حرف اول را می‌زند، افزود: آثار جمع‌آوری شده با عنوان 40 شاهد در آرشیو بنیاد موجود است.

این مسئول با اشاره به اینکه فعالان مستندسازی در بنیاد به این مستندات اکتفا نکردند، یادآور شد:  فیلمی هم در جنوب لبنان تولید شد که ترجمه فیلم عربی« روح الله» با هزینه بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس انجام شد.

وی ابراز داشت: کار مستند در دستور کار بنیاد است و فعالیت‌های ما متناسب با امکانات و اعتبارات بود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 10:57 ] [ وحید مظفری ] [ ]

 

 

 

 

عکسهای بینظیر از مناظر

گردآوری: مجله آنلاین روزِ شادی


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 10:52 ] [ وحید مظفری ] [ ]
تصويری از درون ضريح مطهر امام هادي(ع)

تصوير حاضر، عكس منتشر نشده اي از درون ضريح مقدس حضرت امام هادي عليه السلام است كه توسط يكي از كاربران رجانيوز ارسال شده است.

در اين تصوير به ترتيب از بالا، مزار مطهر امام هادي عليه السلام، مزار مطهر حضرت امام حسن عسكري عليه السلام و مزار مطهر حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان عج الله تعالي فرجه الشريف ديده مي شود:

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 10:47 ] [ وحید مظفری ] [ ]

 

سبب دوستى و محبت على در دلها چيست؟

رمز جاذبه

استاد شهيد مرتضى مطهرى

رمز محبت را هنوز كسى كشف نكرده است، يعنى نمى توان آن را فرموله كرد و گفت اگر چنين شد چنان مى شود و اگر چنان شد چنين مى شود، ولى البته رمزى دارد. چيزى در محبوب هست كه براى محب از نظر زيبايى خيره كننده است و او را به سوى خود مى كشد. جاذبه و محبت در درجات بالا«عشق »ناميده مى شود. على محبوب دلها و معشوق انسانهاست، چرا؟و در چه جهت؟ فوق العادگى على در چيست كه عشقها را بر انگيخته و دلها را به خود شيفته ساخته و رنگ حيات جاودانى گرفته است و براى هميشه زنده است؟چرا دلها همه خود را با او آشنا مى بينند و اصلاً او را مرده احساس نمى كنند بلكه زنده مى يابند؟
مسلماً ملاك دوستى او جسم او نيست، زيرا جسم او اكنون در بين ما نيست و ما آن را احساس نكرده ايم و باز محبت على از نوع قهرمان دوستى كه در همه ملتها وجود دارد، نيست. هم اشتباه است كه بگوييم محبت على از راه محبت فضيلتهاى اخلاقى و انسانى است و حب على حب انسانيت است. درست است على مظهر انسان كامل بود و درست است كه انسان نمونه هاى عالى انسانيت را دوست مى دارد اما اگر على همه اين فضايل انسانى را كه داشت، مى داشت: آن حكمت و آن علم، آن فداكاريها و از خود گذشتگى ها، آن تواضع و فروتنى، آن ادب، آن مهربانى و عطوفت، آن ضعيف[نوازى]، آن عدالت، آن آزادگى و آزاديخواهى، آن احترام به انسان، آن ايثار، آن شجاعت، آن مروت و مردانگى نسبت به دشمن و به قول مولوى:
 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:على ومحبت على , ] [ 9:55 ] [ وحید مظفری ] [ ]

(۶۸)رسول خدا(ص) از جنگ جمل خبر می دهد


عبدالله بن مسعود گفت : به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم عرض کردم : یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم هر گاه از دنیا رحلت کردى چه کسى شما را غسل مى دهد؟ فرمود: هر پیغمبر را وصى او غسل مى دهد. عرض کردم یا رسول صلى الله علیه و آله و سلم وصى شما کیست ؟ فرمود: على بن ابیطالب . عرض کردم : یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم پس از شما چه مدت زندگى مى کند؟ فرمود: سى سال همانند یوشع بن نون که وصى حضرت موسى بود او بعد از موسى نیز سى سال زندگى کرد و صفورا همسر حضرت موسى دختر شعیب پیامبر بر یوشع بن نون خروج کرد و گفت من از تو به امر پیشوایى و رهبرى سزاوارترم . پس یوشع با وى جنگید و به خوبى با وى کارزار کرد و اسیرش نمود و در حال اسیرى به نیکى با وى رفتار کرد.
حضرت على (علیه السلام ) نیز با وى عایشه مى جنگد و به خوبى با او مى جنگد و اسیرش مى کند و با وى به نیکى رفتار مى کند، و خدا درباره او نازل فرموده که : و قرن فى بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولى (0) یعنى در خانه هایتان قرار بگیرید و همچون جاهلیت پیشین ، خودآرایى و جلوه گرى نکنید و مقصود پروردگار از جاهلیت قدیم در این آیه صفورا دختر شعیب است .(1)  

0:احزاب/۳۲ 

1:کمال الدین جلد ۱ ص۲۷

شنبه 28 فروردین ماه سال 1389 @ 6:20 PM

(67) علی (ع9 هم نیکو شوهری است

على (علیه السلام ) مى فرماید: چون آفتاب غروب کرد، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به ام سلمه فرمود که فاطمه علیهاالسلام را نزد او بیاورد.ام سلمه فاطمه علیهاالسلام را در حالى که پیراهنش بر زمین کشیده مى شد آورد، دانه هاى درشت عرق از چهره فاطمه علیهاالسلام بر زمین مى چکید از حجب و حیا چون نزدیک پدر رسید پاى وى لغزید و بر زمین آمد رسول خدا فرمود: دخترم خداوند تو را در دنیا و اختر از لغزش حفظ کند، همین که در برابر پدر ایستاد حضرت پرده از رخسار منورش بر گرفت و دست او را در دست شویش گذارد و گفت : خداوند پیوند تو با دخت پیامبر را مبارک گرداند، على ، فاطمه نیکو همسرى است ، آنگاه فرمود: فاطمه ! على هم نیکو شوهرى است . سپس ‍ فرمود: به اتاق خود روید و منتظر من بمانید...

جمعه 27 فروردین ماه سال 1389 @ 12:44 PM

(66) سلام خضر نبی به پیامبر(ص) و علی (ع)

روزى على (علیه السلام ) همراه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در یکى از راههاى مدینه عبور مى کردند ناگاه مردى بلند قامت و چهارشانه ... جلو آمد و بر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم سلام کرد و احترام شایانى نمود سپس رو به على (علیه السلام ) کرد و گفت : سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو اى خلیفه چهارم ، آنگاه به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رو کرد و گفت : آیا این گونه نیست که گفتم ؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: آرى چنین است . آن شخص ناشناس از آنجا رفت على (علیه السلام ) از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم پرسید: این چه لقبى بود که این مرد ناشناس به من داد و تو هم آن را تصدیق کردى ، من خلیفه ام چهارم هستم ؟ پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: حمد و سپاس خدا را، همانگونه که او گفت تو خلیفه چهارم هستى زیرا اولین خلیفه آدم (علیه السلام ) است. و دومین خلیفه داود (علیه السلام ) است .  و سومین خلیفه هارون برادر موسى (علیه السلام ) است که خلیفه موسى شد و خداوند در (آیه 3 سوره توبه ) مى فرماید:و این اعلامى است از طرف خدا و رسولش بر عموم مردم در روز حج اکبر (عید قربان ) که خداوند و پیامبرش از مشرکان بى زار است .اى على ابلاغ کننده برائت از مشرکان از جانب خدا و رسولش تو هستى و تو وصى و وزیر من مى باشى و دین مرا ادا مى کنى ... پس تو چهارمین خلیفه مى باشى چنانکه آن شخص با این عنوان بر تو سلام کرد آیا مى دانى او چه کسى بود؟
او برادرت خضر (علیه السلام ) بود.

جمعه 27 فروردین ماه سال 1389 @ 01:35 AM

(65) عادل دادگر

روزى گاوى با شاخ تیز خود شکم خرى را درید. صاحب خر شکایت خود را به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم عرضه داشت هنوز خدا صلى الله علیه و آله و سلم سخن نگفته بود که ابوبکر عقیده اش را اظهار کرد و گفت حیوان زبان بسته اى حیوان زبان بسته ى دیگرى را کشت به کسى مربوط نیست . ولى امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: اگر آن گاو آزاد بود و به خر حمله آورد و شاخش زده صاحب گاو مسئول این جنایت است زیرا گاو وحشى خود را آزاد گذاشته تا به مال مردم تعدى و تجاوز کند. ولى اگر آنجایى که گاو بسته بوده و خر با پاى خود به پیش گاو رفته و سرانجام کشته شده صاحب گاو گناهى ندارد و از دادن تاوان معاف است .رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: قضاوت على کافیست


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:52 ] [ وحید مظفری ] [ ]

(۷۰) شمشیر ذوالفقار


ذوالفقار نام شمشیر معروف على (علیه السلام ) است در اینکه آن چرا ذوالفقار (صاحب دو سر، یا صاحب حفره و خالها) و از کجا بدست آمده مطالب مختلفى نقل شده است (0) یکى از اقوال آن است که این شمشیر در جنگ بدر از ناحیه دشمن به دست على (علیه السلام ) رسید.
ماجراى آن چنین است نبیه و منبه پسران حجاج سهمى از مشرکان سبک سروبى تربیت قریش بودند و همواره پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم را مى آزردند و با گفتار ناپسند خود آن حضرت را سرزنش مى کردند این دو با پسر منبه که عاص نام داشت در سال دوم هجرت در جنگ بدر شرکت کرد و سرانجام نیز با تیغ بران آن حضرت کشته شدند. ذوالفقار که شمشیرى داراى دو سر از فولاد، نابود در دست عاص بن منبه بود که پس ‍ از کشته شدن او، آن شمشیر به دست على (علیه السلام ) افتاد و على (علیه السلام ) آن را نزد پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آورد و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آن را به على (علیه السلام ) بخشید(1)  

 0: در این باره به مجمع البحرین واژه فقر مراجعه شود. 

 1: کامل ابن اثیر ج ۲ ص۵۰

جمعه 4 شهریور ماه سال 1390 @ 11:26 AM

(۶۹) تیرهای مرگ به خطا نمی رود

امیر مومنان علی (علیه السلام ) وصى و جانشین پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم اشعار زیر را در سوگ جانسوز پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم خواند:

الموت لا والد یبقى و لا ولدا
هذا السبیل الى ان لاترى احدا
هذا النبى و لم یخلد لامته
لو خلد الله خلقا قبله خلدا
للموت فینا سهام غیر خاطئة
من فاته الیوم سهم لم یفته غدا

مرگ حتى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم اشعار زیر را در سوگ جانسوز پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم خواند:

الموت لا والد یبقى ولا ولدا
هذا السبیل الى ان لاترى احدا
هذا النبى ولم یخلد لامته
لو خلد الله خلقا قبله خلدا
للموت فینا سهام غى خاطئة
من فاته الیوم سهم لم یفته غدا

مرگ نه پدر و نه فرزند را باقى نمى گذارد و برنامه مرگ همچنان ادامه دارد تا همه بمیرند.
مرگ حتى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم را براى امتش باقى نگذاشت اگر خداوند کسى را قبل از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم باقى مى گذاشت او را نیز باقى مى گذاشت ناگزیر ما آماج تیرهاى مرگ که خطا نمى روند واقع مى شویم که امروز مورد اصابت تیر مرگ نشدیم فردا او ما را از یاد نمى برد


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:50 ] [ وحید مظفری ] [ ]

(۷۱) مؤمن واقعی


روزى امیرالمؤ منین (علیه السلام ) از کنار عده اى که نشسته بودند عبور مى کرد، و دید آنها لباسهاى سفید و گران قیمت پوشیده و (نشانه تکبر در آنها مشهود است ) رنگ صورتشان برافروخته است و خنده آنها بلند و زیاد است و با انگشت خود هر کس را که از کنارشان رد مى شود مسخره مى کنند. سپس به عده دیگر رسید که لاغر اندام و رنگ آنها زرد و در هنگام سخن گفتن متواضع بودند. آن حضرت در حالى که تعجب کرده بود خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رسید و عرض کرد یا رسول الله دو گروه متفاوت را دیدم و هر دو گروه خود را مؤ من مى دانستند؟ صفت مؤ من چیست ؟ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم سکوتى کرد و در پاسخ حضرت على (علیه السلام ) فرمود یا على مؤ من بیست خصوصیت دارد که اگر یکى از آنها در او نباشد ایمانش کامل نیست :
1- به نماز (جماعت ) حاضر مى شود 2- زکات را در وقت خود مى پردازد.3- به مستمندان رسیدگى مى کند. 4- یتیم را نوازش مى کند 5- لباسهاى پاک و پاکیزه مى پوشند. 6- کمر به عبادت حق بسته اند. 7- راست مى گوید 8- به وعده خود وفا مى کند. 9- در امانت خیانت نمى کند. 10- زاهد شب و شیر روز هستند. 11- در روز روزه دار و در شب بیدار و عابد هستند. 12- همسایه را آزار نمى دهد. 13- متواضعانه راه مى روند 14- تشییع جنازه مى کند و...(0)


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:50 ] [ وحید مظفری ] [ ]

(۷۲)منزلت علی ع در نزد پیامبر ص


صبح آن شب که فاطمه زهرا علیهاالسلام به خانه شوهر رفت ، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم ظرفى شیر به خانه آنها برده و فرمودند: فاطمه جان پدرت فداى تو باد از این شیر بیاشام ، سپس رو به على (علیه السلام ) کردند و فرمودند: پسر عمویت فدایت شود تو هم از این شیر بنوش .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:49 ] [ وحید مظفری ] [ ]

(۷۳) وصیتی از رسول خدا(ص)


امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ضمن وصیت خود به من فرمود: یا على هر کس که همسر خود را اطاعت کند خداوند او را به رو در آتش افکند. على (علیه السلام ) عرض کرد: این اطاعت در چه مواردى است ؟ رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: کسى که به همسر خود اجازه دهد به حمامهاى بیرون از خانه و یا مجالس عروسى و مجالس نوحه سرایى برود و جامه هاى بدن نما بپوشد.(0) 

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:48 ] [ وحید مظفری ] [ ]

(۷۴) دعای مخصوص

 

ابن عباس گوید: على ابن ابیطالب (علیه السلام ) نزد پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آمد و چیزى از آن حضرت در خواست کرد پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم به او فرمود: یا على به حق آنکه مرا به پیغمبرى فرستاد سوگند که نزد من هیچ از کم و بیش نیست ولى تو را چیزى مى آموزم که دوست من جبرئیل براى من آورد و گفت : یا محمد این هدیه اى است از نرد خداى عزوجل که تو را با آن گرامى داشته و به هیچ کس از پیغمبران پیشین این هدیه را نداده است و آن نوزده جمله است که هر دلسوخته و هر مصیبت زده و هر اندوهناک و هر غمناک و هر کسى که در خطر دزد و آتش ‍ سوزى باشد آنها را بخواند و هر بنده اى که از پادشاهى بترسد آن کلمات را بگوید خداوند براى او وسیله رهایى فراهم سازد و آن نوزده جمله است که چهار جمله آن بر پیشانى اسرافیل نوشته شده و چهار جمله اش ‍ بر پیشانى میکائیل و چهار جمله آن بر گرداگرد عرش و چهار جمله اش بر پیشانى جبرئیل و سه کلمه آن در جائى که خدا خواسته است نوشته شده است . على (علیه السلام ) عرض کرد: یا رسول الله چگونه آنها را بخوانیم ؟ حضرت فرمود: بگو

یا عماد من لا عماد له و یا کریم العفو و یا حسن البلاء و یا عظیم الرجاء و یا عون الضعفاء و یا منقذ الغرقى و یا منجى الهلکى یا محسن یا مجمل یا منعم یا مفضل انت الذى سجد لک سواد اللیل و نورالنهار و ضوء القمر و شعاع الشمس و دوى الماء و خفیف الشجر یا الله یا الله یا الله انت وحدک لا شریک لک

آنگاه مى گویى بارالها! با من چنین و چنان کن که بطور مسلم از جاى خود بر نخیزى تا اینکه دعاى تو مستجاب شود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:دعای مخصوص, ] [ 9:47 ] [ وحید مظفری ] [ ]

سه شنبه دوم آبان 1391 | زمان ظهور(رضا)

تصاویر منتشر نشده از شهدای جمعه خونین مکه

آنچه پیش روی شماست اسامی و تصاویر تمامی شهدای حج خونین سال می‌باشد که در آن خانواده شهداٰ جانبازان و ایثارگران نیز حضور دارند.

 

دهم مرداد 1366 مصادف شده بود با شش ذیحجه برای راهپیمایی برائت از مشرکین انتخاب شده بود. آن روزها مراسم برائت از مشرکین در شهر مکه انجام می‌شد. سخنرانی، ساعت شش بعدازظهر تمام شد و بعد از آن جمعیت مسیر راهپیمایی را با شعار علیه آمریکا و اسرائیل به سمت پل حجون در کنار قبرستان ابوطالب طی کرد. نزدیک غروب، راهپیمایی تقریبا تمام شده بود و بلندگوها خاموش بود که فاجعه شروع شد.

 

 
 

 

 

نظامیانی که در خیابان‌های اطراف مستقر بودند لباس پلیس عربستان را نپوشیده بودند و یونیفرم ارتشی داشتند. حادثه با چماق‌های پلیس عربستان شروع شد. در بین پلیس‌ها عده‌ای هم با لباس معمولی حاضر بودند و با چماق‌های میخ‌دار و میله‌های آهنی مردم را می‌زدند. بالای پشت‌بام‌ ساختمان‌های اطراف، عده‌ای با لباس عربی هر چه به دستشان می‌رسید بر سر حاجیان می‌انداختند. بلوک، شیشه، سطل شن، کپسول، کولر گازی! عده زیادی بر اثر برخورد جسم سنگین و متلاشی شدن سر شهید شده بودند. همه هتل‌ها درهای ورودی را بسته بودند و فقط ساختمانی که فلسطینی‌ها در آن بودند درها را گشوده بود که عده‌ای توانستند جان خود را نجات دهند. جمعیت در محاصره سفاکان رژیم آل‌سعود افتاده بود. ازدحام جمعیت خیلی زیاد بود.

بخشی از حجاج ایرانی را خانواده شهدا و جانبازان دفاع مقدس تشکیل می‌داد. خیلی از شهدای حج خونین، مادر و همسر شهید بودند. جانبازان بر اثر ضربات چماق از روی صندلی چرخدار بر زمین می‌افتادند. آن‌قدر شلوغ بود که هر کس روی زمین می‌افتاد زیر دست و پا می‌ماند.

 

زمانی که پلیس مردم را کتک می‌زد، عده‌ای از چماق‌داران لباس شخصی سوت و کف می‌زدند و هلهله می‌کردند. ارتش شروع به تیراندازی کرد. اول اشک‌آور و گاز سمی خفه‌کننده. عده زیادی از زنان و کسانی که روی زمین افتاده بودند به علت استنشاق گاز خفه‌کننده شهید شدند. رگبار گلوله‌ مسلسل‌های دستی به سمت حاجیان گرفته شد. ازدحام آن‌قدر زیاد بود که کسی که گلوله می‌خورد شاید روی زمین هم نمی‌افتاد.در بدن بعضی شهدا چندین تیر بود. یوزی، کلت، ام-16، حتی بعضی از شهدا با گلوله‌ای که در پیشانی‌شان خورده بود شهید شده بودند. تک‌تیراندازها با قناسه از بالای پل مردم را می‌زدند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:تصاویر منتشر نشده از شهدای جمعه خونین مکه عکس,عکس طبیعت,عکس منظ, ] [ 9:45 ] [ وحید مظفری ] [ ]

سجد کوفه محل قضاوت حضرت بقیة الله

مسجد اعظم كوفه يكى از كهن‏ترين اماكن زيارتى منتسب به حضرت بقية اللَّه عليه السلام مى‏باشد.
مركز قضاوت، محل نصب منبر، محل تاسيس كلاس‏هاى‏آموزش قرآن و محل اقامه‏ى نماز جمعه و جماعت آن حضرت در عهد ظهور مى‏باشد.
مسجد كوفه در اصل بسيار گسترده بود. مهدى موعود عليه السلام به هنگام ظهور آن را منهوم كرده، به پايه‏هاى نخستين برمى گرداند و سه مسجد ديگر در كنار آن بنياد مى‏نهد.
سيماى مسجد كوفه از منظر، آيات، روايات. حوادث تاريخى و تشرف نيك بختان به محضر آن كعبه مقصود، در اين نوشتار در حد توان ترسيم گشته است.



مركز دادرسى آن امام نور در هنگامه‏ى ظهور
روزگارى مسجد اعظم كوفه مركز داورى و دادرسى مولاى متقيان امير مومنان عليه ‏السلام بود به هنگام ظهور نيز مركز داورى و دادرسى فرزند برومنداش حضرت بقية اللَّه عليه السلام خواهد بود.

1. ششمين امام نور در اين رابطه مى‏فرمايد:
دارُ مُلِكِه الكُوفَةُ وَ مَجلِسُ حُكمِهِ جامِعُها.(1)

مركز حكومت او، كوفه، و مركز قضاوت و دادرسى او مسجد اعظم كوفه مى‏باشد.
پايگاه تبليغاتى امام زمان عليه السلام
روزگارى شيفتگان خاندان عصمت و طهارت در مسجد اعظم كوفه پيروان منبر امير بيان، مولاى متقيان عليه‏ السلام گرد آمده، از بيانات درُر بارش كسب نور مى‏كردند(2)، در هنگامى ظهور نيز در پيرامون منبر آخرين امام نور گرد آمده از سخنان گهر بارش فيض مى‏برند.

2. امام صادق عليه ‏السلام در اين رابطه مى‏فرمايد:
كأنّى اَنظُرُ اِلىَ القائِمِ عَلى مِنبَر الكُوفَةِ وَ حَولَهُ اصحابُهُ، ثَلاثُ مائَة و ثَلاثَة عَشَرَ رَجُلا عِدَّةَ اهلِ بَدر، وَ هُم اَصحابُ الألوِيَة، و هُم حُكّامُ اللَّهِ فى أرضِهِ عَلى خَلقِهِ.(3)
گويى به سوى قائم عليه ‏السلام مى‏نگرم كه بر فراز منبر مسجد كوفه قرار گرفته، تعداد 313 تن ياران‏اش در اطراف او حلقه زده‏اند. كه پرچم داران و فرمان روايان خداوند برفراز گيتى در ميان بندگان خداى‏اند.

مدفن عاشقی که امام زمانش را در صحرای عرفات ملاقات کرد

گروه فرهنگی رجانیوز ــ جناب حجت الاسلام آقای قاضی زاهدی گلپایگانی می فرماید: من در تهران از جناب آقای حاج محمد علی فشندی که یکی از اخیار تهران است، شنیدم که می گفت: من از اول جوانی مقیّد بودم که تا ممکن است گناه نکنم و آن قدر به حج بروم تا به محضر مولایم حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، مشرف گردم. لذا سالها به همین آرزو به مکه معظمه مشرف می شدم.

 

در یکی از این سالها که عهده دار پذیرایی جمعی از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذیحجه با جمیع وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنکه حجاج به عرفات بیایند، برای زواری که با من بودند جای بهتری تهیه کنم. تقریبا عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی که برای ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمنا متوجه شدم که غیر از من هنوز کسی به عرفات نیامده است. در آن هنگام یکی از شرطه هایی که برای محافظت چادرها در آنجا بود، نزد من آمد و گفت: تو چرا امشب این همه وسائل را به اینجا آورده ای؟ مگر نمی دانی ممکن است سارقان در این بیابان بیایند و وسائلت را ببرند؟ به هر حال حالا که آمده ای، باید تا صبح بیدار بمانی و خودت از اموالت محافظت بکنی. گفتم: مانعی ندارد، بیدار می مانم و خودم از اموالم محافظت می کنم.

 

آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بیدار ماندم تا آن که نیمه های شب دیدم سید بزرگواری که شال سبز به سر دارد، به در خیمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلی، سلام علیکم. من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ایشان وارد خیمه شدند و پس از چند لحظه جمعی از جوانها که تازه مو بر صورتشان روییده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسیدند. من ابتدا مقداری از آنها ترسیدم، ولی پس از چند جمله که با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جای گرفت و به آنها اعتماد کردم. جوانها بیرون خیمه ایستاده بودند ولی آن سید داخل خیمه تشریف آورده بود. ایشان به من رو کرد و فرمود: حاج محمد علی! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟

 در ادامه....


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:43 ] [ وحید مظفری ] [ ]

بهه یاری اهل شام" را بشناسید

با آغاز چالش امنیتی سوریه گروهک‌های تروریستی مختلفی در این کشور سر برآوردند که شماری از آنها داعیه اسلامگرایی نیز داشتند. این گروهک‌های تروریستی به سرعت نام‌هایی چون «سلفی‌های جهادی» یا «تکفیری‌ها» یا «سفلی‌ها» را بر خود نهادند.
اما این گروهک‌های تروریستی واقعا چه مشرب فکری دارند و منتسب به چه مکتبی هستند، به ویژه آنکه خود را اسلامگرا نیز معرفی می‌کنند.
نکته مهم اینجاست که این گروه به شدت در حملات تروریستی سوریه دست دارند و نقش بسیار «مخرب» و «ویرانگری» را در این کشور ایفا می‌کنند.

این اواخر «آرون زیلن»، نویسنده و کارشناس آمریکایی مقاله‌ای را منتشر کرد که در آن به نقش «جبهه یاری اهل شام» به عنوان مهمترین جبهه سلفی تکفیری فعال در سوریه پرداخت. جبهه‌ای که مسئولیت بسیاری از حملات تروریستی در سوریه را تحت عنوان «جهادی‌های جدید» برعهده گرفت.
زیلن در مقاله خود تاکید می‌‌کند که اگرچه در ابتدا تلاش می‌شد، مسئولیت حملات تروریستی صورت گرفته در سوریه برعهده نظام این کشور گذاشته شود، اما خیلی زود آشکار شد که نظام دمشق دلایل لازم درباره اثبات طرف مسئول انجام این حملات در اختیار دارد.
زیلن در این ارتباط به فیلم‌های منتشر شده توسط «جبهه یاری شام» در پایگاه‌های مختلف اینترنتی اشاره می‌کند که در آن این گروه مسئولیت انفجارها و اقدامات تروریستی در سوریه را برعهده می‌گیرد.



ر این ارتباط زیلن معتقد است: صرف نظر از اینکه «جبهه یاری شام» در حوادث و عملیات‌های تروریستی دمشق و دیگر شهرهای سوریه دخیل باشد یا نباشد،‌ باید به این نکته اعتراف کرد که هم اکنون این جبهه به قدرتی «ویرانگر» در سوریه تبدیل شده است که حتی موجودیت گروهک موسوم به «ارتش آزاد» را نیز تهدید می‌کند که متشکل از نظامیان جدا شده از ارتش سوریه و افراد مسلح داخلی است.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:42 ] [ وحید مظفری ] [ ]

پنجشنبه یازدهم آبان 1391 | زمان ظهور(رضا)

اتفاقات مشکوک در عربستان؟؟!!

اخبارضد و نقيض در خصوص مرگ عبدالله

انفجارهای مشکوکی که پایتخت عربستان را لرزاند

منابع خبری عربستان روز سه‌شنبه از مرگ شاهزاده‌ای همنام با پادشاه این کشور خبر دادند حالا امروز (چهارشنبه) برخی از پایگاه‌ها و شبکه‌های اینترنتی و اجتماعی اخباری را درخصوص مرگ پادشاه عربستان در سن 87 سالگی منتشر کرده‌اند.




به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، خبرگزاری عربستان روز سه‌شنبه اعلام کرد شاهزاده "عبدالله بن عبدالعزیر بن جلوی" در سن 78 سالگی فوت کرده است.

خبرگزاری کویت نیز از تسلیت امیر کویت به پادشاه عربستان به دلیل مرگ این شاهزاده خبر داد.

این در حالی است که برخی از پایگاه‌های اینترنتی اجتماعی امروز با اشتباه گرفتن این شاهزاده با پادشاه عربستان از مرگ ملک عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان خبر دادند.


در برخی از این پایگاه‌ها اعلام شده است که خبر مرگ ملک عبدالله بن عبدالعزیز پس از اعلام حالت فوق‌العاده نیروهای نظامی و لغو مرخصی همه کارمندان بخش‌های نظامی عربستان منتشر شده است.

خبرگزاری رسمی آلمان نیز اعلام کرد که ملک عبدالله بن عبدالعزیز دچار تحلیل بافت غضروفی شده و از وضعیت جسمانی وخیمی رنج می‌برد.

همچنین برخی از منابع وابسته به مخالفان عربستانی نیز خبر مرگ پادشاه عربستان را تایید کردند.

شبکه خبری الرصد عربستان نیز اعلام کرد که ملک عبدالله بن عبدالعزیز 87 ساله درگذشته و بلافاصله پس از مرگ وی در همه بخش‌های نظامی حالت فوق العاده اعلام شده است.


سرانجام پای انفجارهای مشکوک به پایتخت عربستان رسید تا ریاست بندر بن سلطان امنیتی ترین شاهزداه از شاهزادگان سعودی بر سازمان امنیت عربستان نیز نتواند آتشی را که این روزها زیر خاکستر آل سعود در حال سوز و گداز است خاموش کند.
به گزارش رجانیوز، صبح امروز چند انفجار مهیب شرق ریاض پایتخت سیاسی عربستان را لرزاند رسانه‌های سعودی گزارش دادند که انفجار صبح امروز در شرق شهر ریاض پایتخت عربستان دستکم 10 کشته برجای گذاشته 50 نفر زخمی به دنبال داشته است.
در همین حال، شبکه خبری العالم در خبری فوری به نقل از یک شخصیت معارض عربستانی گفت: دستکم پنج انفجار شرق ریاض پایتخت عربستان را به لرزه در آورده است.
یک منبع امنیتی سعودی پیش از این به خبرگزاری فرانسه گفت: علت انفجار، آتش گرفتن یک تانکر حامل گاز در شرق ریاض به علت برخورد آن به یکی از پل‌ها در منطقه بوده است.
وی افزود: یک حادثه رانندگی منجر به آتش گرفتن تانکر گاز در جاده خریص در تقاطع شیخ جابر شد که این آتش سوزی ناشی از برخورد تانکر به یکی از پل‌ها در این تقاطع بود و در نتیجه آن راننده زخمی شده است.
در همین حال، شاهدان عینی به خبرگزاری فرانسه گفتند که هفت خودرو در محل آتش گرفته و به ساختمان‌های اطراف زیان وارد شده است.
این در حالی است که شبکه تلویزیونی العربیه سعودی علت انفجار یاد شده را ناشی از تانکر سوخت در یک پمپ بنزین دانسته است.
در همین حال، خبرگزاری رویترز به نقل از یک شاهد عینی اعلام کرد: یک ساختمان صنعتی به طور تقریبا کامل در این انفجار بزرگ در شرق ریاض ویران شده است.
وی افزود: ساختمان تقریبا با خاک یکسان شد و خودروها در مجاورات آن آتش گرفت و دستکم پنج ماشین آتش نسانی به صحنه حادثه آمدند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:41 ] [ وحید مظفری ] [ ]

مولا اگر نبود...

عید غدیر

مولا اگر نبود،ولایت نداشتیم

روز حساب، باب شفاعت نداشتیم

عاشق نمی شدیم اگر مرتضی نبود

نسبت به اهل بیت ارادت نداشتیم

عشق علی كه قسمت هركس نمی شود

سلمان اگر نبود، سعادت نداشتیم

مولا اگر نبود، عجم سرشكسته بود

ما غیراز او امید حمایت نداشتیم

اسلام ما نتیجه ی لبخند مرتضی است

با زور تیغ ، میل ِ هدایت نداشتیم

مولا اگر نبود، ری از دست رفته بود

تاریخ هشت سال رشادت نداشتیم

این انقلاب بی مددش پا نمی گرفت

شور ِ قیام و شوق ِ شهادت نداشتیم

ما از دعای ِ خیرِ علی رزق می خوریم

این طور اگر نبود، روایت نداشتیم

رونق نداشت حجره ی انصاف هایمان

بركت به كاروكسب تجارت نداشتیم

شبهای جمعه گریه مان ارث مرتضی است

ما بی كمیل حال عبادت نداشتیم

محشر كه دست ِ مردم  سرگشته خالی است

بیچاره می شدیم ؛ ولایت نداشتیم

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:39 ] [ وحید مظفری ] [ ]

ابوالشهیدین"حاج سیدابوالقاسم جوزی" شب گذشته پس از تحمل دوره بیماری به دیدار معبود شتافت.

به گزارش رجانیوز، مرحوم حاج سید ابوالقاسم جوزی استوار بازنشسته ارتش پیش از انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب ارتزاق زندگی را در یک مغازه کوچک با فروش دوچرخه و موتور سیکلت در خیابان دیباجی جنوبی بمدت 40 سال می گذراند، وی در همه مراحل انقلاب مدافع امام و روحانیت بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی حامی سرسخت ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی بود.

علی رغم سواد پائین از بصیرت نافذ و کاملی برخوردار بود و همیشه آمادگی خود را برای حضور در سنگرهای عقیدتی و مبارزاتی اعلام می کرد، با شروع جنگ تحمیلی بدون هیچ محدودیتی فرزندان خود را به جبهه فرستاد و در بسیاری از مواقع، شش فرزندش همزمان با یکدیگر در جبهه حضور داشتند و وی همیشه آنها را تشویق به حضور در جبهه های جنگ می کرد و میگفت: جبهه ها نباید خالی باشد.

در خرداد سال 1364 اولین فرزندش سید بهروز جوزی را تقدیم انقلاب کرد و مدال نوکری خود را با عنوان پدر شهید در نامه عمل خود ثبت نمود. وی باری دیگر در مرداد سال 1367کوچکترین فرزندش سید علیرضا جوزی را که 14 سال بیش نداشت تقدیم آرمانهای رفیع انقلاب کرد و همیشه در همه محافل شهادت فرزندانش را یک موهبت الهی برشمرد که خداوند نصیب او و همسرش کرده است.

مرحوم سیدابوالقاسم جوزی به غیر از دو فرزندش که به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند سه فرزند دیگرش به نامهای سید محمد، سیدرضا، سیدحمید جوزی به مقام والای جانبازی رسیدند.

بعد از پایان دفاع مقدس فرزندانش را که از کودکی با عطر مسجد رشد نموده بودند را تشویق به حضور مستمر در مساجد و میادین فرهنگی کرد تا آنجا که سید محمدجوزی یکی از فرزندان وی با تلاش بی وقفه در حوزه ایثار و شهادت توانست عنوان خادم الشهداء را برای خود کسب کند و در مناصب مختلف فرهنگی مطرح شود و یکی از بزرگترین آرشیو فیلم های مستند از گلزار شهدا و مصاحبه با بیش از 5000 هزار خانواده و همرزم شهید را ثبت و ضبط نماید و در راه اعتلا شهدا و آرمانهای انقلاب اسلامی آثار ارزشمندی را برای نسل آینده به یادگار بگذارد.

مراسم تشییع ابوالشهیدین"حاج سیدابوالقاسم جوزی" فردا چهارشنبه 19 مهر، از مقابل مسجد شاه آبادى واقع در بزرگراه صدر، ابتداى ديباجى جنوبى رأس ساعت 9:30 صبح برقرار مى باشد و پس از انتقال به بهشت زهرا(س) در قطعه 25 صالحین به خاک سپره خواهد شد.

لینک خبر در دیگر سایتهای خبری کشور

روزنامه جوان (جوان آنلاین)

پایگاه خبری رجانیوز

پدر شهیدان «جوزی» به فرزندانش پیوست / رجانیوز

خبرگزاری فارس


یک نظر  

نوشته شده توسط صیاد در سه شنبه هجدهم مهر 1391 ساعت موضوع | لینک ثابت

 

متاسفانه در اجلاس تهران هیچ صحبتی از مظلومیت مردم بحرین به میان نیامد ظلمی اشکار و سانسوری بزرگ علیه مردم بحری نشاید برای خوشامد و یا رم نکردن وهابیها مااز شیعیان بحرین از صمیم قلب عذر خواهی کرده و به روسای جنبش گوشزد میکنیم سریعا این نقص را جبران و به عضویت مزدورانی چون عربستان و امارات و بحرین...دل خوش نکنند و این جمله امام علی (علیه السلام) را آویزه گوش خود قرار دهند:

     کونوا للظالم خصما وللمظلوم عونا


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:37 ] [ وحید مظفری ] [ ]

تکلیف انقلابی به همین سادگی

چندی قبل دینگ دینگ آلارم پیامکدانمان ما را به سمت موبایل شریف تکان داد و در فرآیند مطالعه این چند خط اینگونه از نظر گذشت :

فرستنده :میلاد

اینجا ایران است سرزمین من!

جایی که آزادی فقط نام میدانی است!

خوشا بحال مسافرکشان میدان آزادی چه آزادانه فریاد می زنند  آزادی  آزادی...

و عابری خسته پرسید : آزادی چند ؟

من شخصی را دیدم که سوال کرد آزادی کجاست؟ 

گفتم : رد کردی آزادی قبل انقلاب بود!

 

و بنده بی درنگ گزینه پاسخدهی را فشرده و اینگونه نگاشتم:

اشتباه آدرس دادی . انقلاب بعد از امام حسین است و بعد از انقلاب و جهاد به آزادی می رسی! راستی پشت این انقلاب چهار راه ولیعصر است !

و سپس گزینه ارسال را فشرده و به این پاسخ انقلابی خویش احسنت گفته و گوئیا تکلیفی از خویش به انجام رسانده بودم.

میلاد راننده خطی تهران شمال بود و من یک روز مسافرش شده بودم.فکر می کنم پیامک جالبتر نداشت که بفرستد. بیچاره از آن به بعد فقط حدیث و روایت برایم پیامک می کند. این هم اندر احوالات برخوردهای انقلابی ما و نتیجه آن !!!!!!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:34 ] [ وحید مظفری ] [ ]

بعد از کلبه ننه علی حوض خون دومین اثر تاریخی مهم گلزار تا ریخی بهشت زهرا س نیز به ید بی

کفایت مسوولین ویران شد .

گلزار بهشت زهرا س از سال ۱۳۵۰ شهدایی را در خود جا داده وتا امروز بدنهای مطهر حدود سی هزار

شهید را در اغوش کشیده ویکی از مقدس ترین مکانهای زیارتی برروی روی این کره خاک میباشد.

متاسفانه در اثر بی کفایتی تجار خزیده در این منطقه بزرگ تجاری(قبر یکی سی میلیون تومان)اثری

از شهدای مدفون در قطعات ۳۳و۳۹و۱۴و۱۷و...که مربوط به قبل از انقلاب است باقی نمانده ونسل جدید

نمی داندگروه ابوذر با چه غربتی تیر باران ودر قطعه ۳۳ دفن شد یا گروههای اسلامی منصورون و

مهدیون که در قطعه ۳۹دفن اندودر همین قطعه حماسه سازان عاشورای ۱۳۵۷ در گارد لویزان ویا شهید سید

علی اندرز گو ویا اولین شهید از سه شهید خانواده جهان ارا حالا کم کم این خرابیها به قطعات شهدای

۱۷ شهریور وانقالاب در قطعات ۱۷ و۲۱ هم رسیده وفطعا با فوت والدین بقیه قطعات شهدا را هم خواهد

گرفت و شرم اور است وضعیتی که مزار شهدای ما در این قطعات دارد.

انوقت شاهدیم که اقایان می خواستند قبل از تخریب طبیعی یک جا صورت مسئله را با میلیاردها

دلار باد اورده پاک کنند وبه اسم باز سازی گلزار را با خاک یکسان سازند که خدا را شکر که مردم

نگذاشتند.

اینک کودتای خزنده ای در راه است وروند تخریب تدریجی ادامه دارد نه مشاوره ای در کار است ونه

تدبیری نه دلسوزی ونه هدفی دستور این است که هر چه میشودسنگ مصرف کنید حتی در باغچه ها

حتی سبزه وگل ودرخت هم سنگی باشد چه عیبی دارد سنگهای خودمان است.

بله دیروز کلبه ننه علی ویران شدو جای ان سنگ رویید وامروز شاهد تخریب  حوض خون هستیم مکانی

که هزارن شهید در کنار ان عکس یادگاری دارند و در کنار ش نیت شهادت می کردند(کافی است کلمه

حوض خون را سرچ کنید) یادم هست یک محقق المانی در سال ۱۳۷۵برای تحقیق در مورد حوض خون

گلزار بهشت زهرا س به انجا امده بود وساعتها بااو در این مورد صحبت کردیم واین نشانگر اهمیت و

معروفیت این مکان بود که حالا دیگر نیست.

تعجب ما از این است که چرا بنیاد شهید وسپاه وارتش وبسیج در این خصوص مهر سکوت برلب

نهاده اند.

در انتها تصویر زیبای داشجوی شهید وجاویدالاثرمحمد جواد تاجیک را در کنار این حوض تقدیم می کنیم

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:33 ] [ وحید مظفری ] [ ]

پلاک هشت

دیشب داشتیم با بابایی، در مورد شهادت صحبت می‌کردیم. از خاطرات که بگذریم یک جمله‌ای ایشون فرمودند که من از چندین نفر دیگه که تا مرز شهادت رفته بودند شنیده بودم.
تمامی این بزرگوران، حتی پدریکی از دوستان که خودشون به شهادت رسیده بودند و روحشون مجددا مراجعت کرده بود، متفق القول بودند که در هنگام شهادت ازشون سوال پرسیده شده که " میمونی یا میای؟"!!!
در این موقع هست که تنها کسانی که هیچ شکی نسبت به رفتن، هیچ دغدغه‌ای نسبت به موندن و هیچ وابستگی‌ای به اطرافیان نداشته باشند جوابشون مثبت خواهد بود! فلذا دوستان پیش از اینکه موعدش برسه یه فکری به حال این سه موضوع بکنن
.

پی نوشت: اینم عکس داداش کوچولوم محمدرضا پسر بابا مهدی تو بغل بابابزرگش...


نوشته شده در 91/08/14ساعت 16:42 توسط محمدرسول| نظر بدهيد |

وقتی می گویند خراسان شمالی؛
یاد مرزها می افتم و قراردادی بودنشان؛
که تا همین چند وقت پیش، خراسان بزرگ بودیم
حالا شدیم خراسان شمالی و رضوی و جنوبی
ولی احساسات مردمی نسبت به هم عوض نشده.
مثل افغانستان، که تا همین چندین سال پیش با هم بودیم
نباید گذاشت احساسات مردمی، اتحاد و همدلی، دستخوش قراردادها بشود
قرار است با عقیده ها با هم رفتار کنیم، نه با قراردادهای جغرافیایی و مرزی
یعنی اگر بخواهیم قائل به تجزیه باشیم
این قیچی بی رحم، تعارف ندارد
به این پارچه که بیفتد، توقف ندارد و تا تکه پاره کردن خانواده و تک تک کردن آدم ها هم می رسد.

پی نوشت:این پست تقدیم به مردم استان های خراسان

نوشته شده در 91/07/23ساعت 11:6 توسط محمدرسول| 4 نظر |

فهمیده ام
هر چه بزرگتر می شویم
نیازمان به مادرمان هم بزرگتر می شود!!
این را از مولایمان مهدی(عج) متوجه شده ام
وقتی که روضه های مادر خوانده می شود
آری!
مادر مثل خداست
حرفهایی که را که توی سینه داری
و نمی توانی به کسی بگویی می شنود!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:29 ] [ وحید مظفری ] [ ]

خاطره/« مرگ بر صدام ضد اسلام »

   

 

17 مرداد 1388 ساعت 00:31

شهید محمد شهسواری در تاریخ سوم اسفند ماه  1334  در قریه شیخ آباد کهنوج به دنیا آمد . در سه سالگی پدر خویش را از دست داد . دوران ابتدایی را در مدرسه پهلوی سابق آغاز  کرد . با حافظه کم نظیری که داشت با بهترین معدلها تا سال ششم نظام قدیم  ادامه تحصیل داد . قرآن را در مکتب خانه ای نزد عموی خود فرا گرفت و چون در کهنوج مدرسه نبود از ادامه تحصیل باز ماند . سپس جهت تأمین مخارج زندگی خانواده به جزیره کیش رهسپار شد. او گرمای طاقت فرسای جنوب را تحمل کرد تا بتواند گوشه ای از زحمات مادر زجر کشیده خود را جبران کند . بعد از سه سال تلاش در جزیره به کهنوج بازگشت و در راهسازی بین کهنوج و جیرفت مشغول به کار شد . با شروع جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شد و برای اولین بار در عملیات بیت المقدس شرکت نمود . شهادت فرمانده رشید میثم افغانی که با وی نسبت فامیلی داشت او را بیشتر شیفته جهاد و شهادت نمود و دو بار دیگر به جبهه اعزام شد . در تاریخ 22/12/63 در شرق دجله به اسارت نیروهای بعثی درآمد . ایشان  بزرگی روح خود را با دستان بسته در حالیکه اسیر دشمن بود با فریاد « الله اکبر  خمینی رهبر» ،  «مرگ بر صدام ضد اسلام»  به نمایش گذاشت و فریادش در تاریخ طنین افکن شد . در تاریخ 1/6/69 به همراه سایر پرستوهای عاشق به میهن اسلامی بازگشت .
آزاده سرافراز عظیم آقاجانی که مدتی با ایشان هم آسایشگاهی بود می گوید :
در سال 64-65 توفیق داشتم که با شهید شهسواری در یک آسایشگاه باشم . در اردوگاه الانبار ، قاطع 3 ، آسایشگاه 20 . در آن سالها در تلویزیون ایران فیلمی از یک اسیر ایرانی پخش شد که در لحظه اسارت با صدای بلند شعار  « مرگ بر صدام ضد اسلام  » را فریاد می کشید که توسط خبرنگار شبکه فرانسه ضبط شده بود . شهید شهسواری که خودش این شعار را داده بود هیچ اطلاعی از این قضیه نداشت  و نمی دانست که در رسانه های ایران خیلی مطرح شده و تصویرش پخش شده است .
بعد از مدتی که اسرای جدید به اردوگاه آمده بودند ، در میان آنان تعدادی از آشنایان شهید شهسواری نیز بودند که با دیدن ایشان  ، خبر پخش آن فیلم را به گوشش رساندند و تازه در آن زمان بود که ما هم از این قضیه باخبر شدیم و فهمیدیم که چنین اتفاقی افتاده است .
ایشان به خاطر کوچکی قدش از سربازی معاف شده بود . خودش تعریف می کرد و می گفت که :        « قدم کوتاه بود و فرمانده مافوقمان گفت که این آدم کوچولوها را می خواهید چکار کنید ، ردشان کنید بروند ، مگر در مملکت سرباز قحط است » . که بالاخره ایشان از سربازی معاف شد . بعد هم در زمان جنگ تحمیلی  بصورت بسیجی به جبهه آمد و فکر کنم در عملیات بدر که بعد از عملیات خیبر بود زخمی شد . و یکسری از دوستانشان هم آنطرف تر شهید شده بودند . عراقی ها زخمی ها را جدا می کنند که ایشان هم قاطی زخمی ها بودند . یکسری را که زخمشان شدیدتر بود جدا کرده و مثلاً 200 متر آنطرف تر می برند که پشت تپه بود بطوری که بقیه زخمی ها به آنجا دیدی نداشتند . بین این کسانی که مانده بودند شایع شده بود که اینها را برده اند تا اعدام کنند . بعد نوبت اینها می شود و آقای شهسواری را بلند می کنند که ببرند . ایشان می گفت : « حالا که دارم میروم شهید شوم لااقل خودم را خالی کنم و نفرتم را نسبت به این ظالم مستبد  ( صدام ) اعلام کنم . من که دارم  شهید می شوم حال هر بلایی که می خواهند ، سرم بیاورند » همین طور که او را می کشیدند و می بردند شعار معروف مرگ بر صدام ضد اسلام را فریاد می کشید . می گفت : « من در آن موقع اصلاً در ذهنم نه دوربینی بود و نه خبرنگاری و اصلاً حواسم به آنها نبود و حتی آنها را ندیده بودم . همینطور که مرا می بردند شعارم را دادم تا به بقیه زخمی ها ملحق شدم . وقتی که به جمع آنان رسیدم دیدم که همه زنده اند و از اعدام خبری نیست . » ایشان در ادامه می گفت : « در آن لحظات که شعارم را می دادم سربازان عراقی آنقدر گرم جابجا کردن مان بودند که اصلاً حواسشان به شعار من نبود برای همین با من هیچ برخوردی نکردند و مرا قاطی زخمی ها به بیمارستان منتقل کرده و بستری کردند و بعد از مداوا شدن به اردوگاه الانبار آوردند » .
بعد از پخش این تصاویر عراقی ها به دنبال چنین شخصی بودند که پیدایش کنند ولی نتوانستند او را پیدا کنند . آن هم به چند دلیل : اول اینکه ایشان هنگامیکه اسیر شد ریش زیادی داشت ولی وقتی وارد اردوگاه شدند به اجبار قوانین اردوگاه تمام ریش ها را با تیغ زدند ، یعنی کل چهره اش عوض شد . دوم اینکه ایشان جدا از تیر و ترکش هایش ، سردردهایی داشت که از اعصاب بود و جزء آن دسته از مریض هایی بودند که در اردوگاه هر هفته یک بار باید می رفتند نزد دکتر و قرص می گرفتند . یعنی مثلاً از میان آن قاطعی که 500 نفر در آن بودیم ، 10-12 نفر بودند که باید می رفتند و قرص های مخصوص خودشان را می گرفتند . این افراد را صلیب سرخ می شناخت . دکتر عراقی هم به اسم آنها را می شناخت ، حتی سربازان عراقی هم به اسم آنها را می شناختند . به خاطر اینکه این افراد دائماً می رفتند و می آمدند عراقی ها حساسیت و تندی شان روی اینها کم شده بود طوریکه مثلاً در راه با اینها شوخی می کردند و سربه سرشان می گذاشتند . حتی مثلا ً در ساعاتی که آزاد باش بود و بچه ها در حیاط قدم می زدند و یا لباس می شستند ، سربازهایی که در حال قدم زدن بودند ، بعضاً به آسایشگاه می آمدند و با این افراد چاق سلامتی خاصی می کردند . آقای شهسواری هم از آن دسته افراد بود . مثلاً غروب ها که می آمدند آمار بگیرند وقتی او را می دیدند می گفتند حالت چطوره ؟ خوبی ؟ و اینگونه بود که شهید شهسواری تا آخرین روز اسارتش ناشناخته باقی ماند .
 لازم به توضیح است که شهید شهسواری پس از آزادی از سوی مسئولین مورد تفقد قرار گرفت و مدال شجاعت را از دست ریاست جمهوری وقت دریافت کرد . سرانجام این آزاده سرافراز در بیستم مرداد ماه 1375 برای انجام ماموریت فرهنگی در حالی که ملبس به لباس مقدس بسیجی بود با همان ساز و برگ جبهه در مسیر زاهدان به فیض شهادت نائل آمد .
فرازی از وصیتنامه شهید محمد شهسواری :
« خداوند توفیق دهد که ادامه دهنده راه شهیدان باشیم امام امت را دعا کنیم و طول عمر ایشان را از خداوند بخواهیم » .
روحش شاد و راهش پر رهرو باد


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:27 ] [ وحید مظفری ] [ ]

شب بود و حکومت نظامی و طبیعتاً هم نمی‌شد کاری انجام دهیم، برای همین تا صبح صبر کردیم.



ساعت ۹ صبح بود که علی آمد. پرسیدم: علی تا حالا کجا بودی؟ گفت: در خیابان سعدی تظاهرات می‌کردیم که نیروهای نظامی ما را محاصره کردند، در همین حال پیرزنی در خانه‌اش را باز کرد و گفت: پسرای من بیایید درون خانه و ما که نزدیک سی نفر بودیم، همگی رفتیم خانهٔ آن پیرزن. خانهٔ پیرزن بسیار کوچک بود، اما دل بزرگی داشت. رفت هر چی سیب‌زمینی داشت ریخت توی قابلمه و آب پز کرد، سپس قابلمه را با مقداری نان که داشت، جلوی ما گذاشت و گفت: ببخشید، بیشتر از این چیزی نداشتم و ما هم شام را با پیرزن خوردیم و تا صبح هم آنجا خوابیدیم.



دوم:

علی وقتی خانه بود، با اینکه کل خانهٔ ما هفتاد متر بود، اما وقتی می‌گفتم برو فلان کار را توی حیاط انجام بده و یا فلان وسیله را از زیرزمین بیاور می‌گفت: من می‌ترسم و نمی‌رفت، اما پس از شهادتش، یکی از همرزمانش که در پایگاه زینبیه با هم فعالیت می‌کردند می‌گفت: علی در جریان عملیات بیت‌المقدس، با وجود شهدای زیاد و شدت شلیک گلوله‌های دشمن، از هیچ چیز ترس و وحشتی نداشت و با شجاعت تمام به قلب دشمن می‌زد.



سوم:

شاید برایتان سوال باشد که اگر علی در سن دوازده سالگی پدر و مادرش را راضی کرد که به جبهه برود، چگونه با این سن کم از سد تشکیلات اعزام به جبهه گذشته و آن‌ها راضی به اعزام وی شدند؟


باید در این رابطه بگویم که علی با توجه به اینکه سن کمی داشت، درشت اندام و رشید بود، با همهٔ این‌ها این موضوع برای ما هم جای سوال داشت تا اینکه ماه‌ها پس از شهادت، وسایلش را که جابجا می‌کردیم، چشممان به شناسنامه‌اش خورد که دیدیم آن را دستکاری کرده تا سنش بیشتر از آنچه بوده، نشان بدهد و به این طریق توانسته از سد مسوولین اعزام به جبهه بگذرد.



چهارم:

در مدرسه راهنمايي جهاد قزوين كلاس اول راهنمايي را مي‌خواند، اما از مدرسه كه بيرون مي‌آمد پاتوقش پايگاه بسيج زينبيه بود. آنجا كلاس قرآن مي‌رفت و احكام و طبيعتاً آموزش نظامي كه اين اواخر كمي هم وارد شده بود و همراه ساير بسيجيان به مأموريت‌هاي محوله مي‌رفت.


به من كه رويش نمي‌شد بگويد، اما رفته بود نزد مادرش و گفته بود: اگر پدر اجازه بدهد، مي‌خواهم بروم جبهه.


مادرش که گفت، صدایش کردم. گفتم: پسرم تو هنوز دوازده سالت است. می‌خواهی بروی جبهه چه کار، غیر از اینکه جلوی دست و پای سایر رزمنده‌ها را بگیری چه کاری می‌توانی انجام بدهی؟



این را که گفتم، علی سرش را انداخت پایین و رفت توی زیرزمین و همانجا خوابید.


آن روز‌ها علی هنوز به سن تکلیف نرسیده بود، اما به خواست خودش، هر روز برای نماز صبح بیدار می‌شد.



صبح‌‌ همان روز مادرش به زیر زمین رفت تا او را برای نماز بیدار کند و پس از چند بار صدا کردن، علی با حالت خواب آلودگی به مادرش گفت: چرا من را بیدار کردید؟ داشتم خواب می‌دیدم که می‌‌روم کربلا، اما پدر جلویم را گرفت و نگذاشت.


این را که مادرش برایم تعریف کرد، گفتم حتما رمز و رازی در کار است که علی می‌خواهد جبهه برود و ما نمی‌فهمیم.



رو به علی کردم و گفتم: می‌خواهی بروی جبهه برو. این را که گفتم انگار علی «پر» درآورد.


هفده، هجده روزی هم رفت پادگان لشکر ۱۶ زرهی قزوین و آموزش نظامی‌ دید و بعدش هم خداحافظی کرد و رفت.



پنجم:

مدتی گذشت و عملیات بیت‌المقدس آغاز شد. شور و شوق عجیبی در کشور حاکم بود و هر روز خبرهایی از جبهه و پیشروی رزمندگان اسلام منتشر می‌شد.



 من روحانی ‍ژاندارمری قزوین بودم و در یکی از‌‌ همان روز‌ها با برخی از همکاران جهت بازدید و بررسی امور به یکی از پاسگاه‌ها در ۷۰ کیلومتری شهر زنجان رفته بودیم. در حالی از مردم در خصوص عملکرد پاسگاه پرس‌و‌جو می‌کردم، یکی از افسران نزدیکم شد و گفت: ببخشید، حاج آقای باریک‌بین، نماینده امام و امام جمعه قزوین، پیغام داده‌اند که اگر آب دستتان هست بگذارید زمین و برگردید قزوین.



دلم گواهی داد که خبری شده است، چون هنوز در حال و هوای خداحافظی علی بودم. پس گفتم: مگر علی شهید شده؟ افسر گفت: نَه



بلافاصله با همراهان راهی قزوین شدیم. نزدیکی‌های منزل که رسیدیم دیدم آشنایان و دوستان مشغول نصب پرچم و عکس و ... به در و دیوار منزل هستند، صحنه را که دیدم کاری از دستم برنمی‌آمد، رو به آسمان کردم و گفتم: الحمدالله، الهی! تو را شُکر.



ششم:

تولد علی روز سیزدهم رجب سال۱۳۴۹ و همزمان با میلاد مولایش حضرت علی‌ابن‎ابیطالب (ع) است. در حالی که دوازده بهار را پشت سر گذاشته، دوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ به منطقه عملیاتی بیت المقدس اعزام شده و درست هشت روز بعد، یعنی دهم اردیبهشت ماه و در آستانهٔ تولد دوبارهٔ خرمشهر قهرمان و آزادی جاودانه‌اش از بند متجاوزین بعثی، شهادت را در آغوش گرفته و به خوابی می‌رود که زیارت سید و سالار شهیدان کربلا، حضرت ابا عبدالله‌الحسین (ع) تحقق پیدا کند.


هفتم:

بخش‌هایی از وصيتنامه شهيد على واعظى فرد:



ممكن است از حال من در اينجا نگران باشيد ولى ناراحتى به خود راه ندهيد زيرا كه حال من بسيار خوب است.


فعلاً در آبادان هستيم و ممكن است چند روز ديگر براي نبرد با صداميان كافر راهى خرمشهر شويم. پس دعا كنيد كه انشاءالله پيروز شده و موقع بازگشت، با شيرينى و ميوه از من استقبال كنيد.


 زهرا، فاطمه، معصومه، محمد و مهدى را از دور مى بوسم و سلامتى همگى را از درگاه خداوند بزرگ خواهانم.


يادتان نرود كه براى پيروزى رزمندگان اسلام و سلامتى امام عزيزمان، دعا كنيد و هر روز بعد از هر نماز، سه مرتبه بگوييد:


خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.


 

-----------------------------------------------
با تشکر از آقای حسن شکیب زاده و بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:25 ] [ وحید مظفری ] [ ]

روایت شهید علی واعظي‌فرد خردسال‌ترین شهید استان قزوین از آن حکایت‌هایی است که می شود باور نکرد و به راستی چگونه باور کنیم که دانش آموزی دوازده ساله به آن درجه از معرفت برسد که لبیک گوی ندای پیر روشن ضمیری باشد که  دلها را با خداوند پیوند داد.

حکایت این شهید کوچک شنیدنی است؛ آن هم از زبان پدر روحانی‌اش که هنوز به مقامی که فرزندش رسیده است، غبطه می‌خورد؛ مقام والای شهادت ...

نخست:

علی در مدرسه شاگرد نمونه و درس‌خوانی بود و هیچگاه نشد معلم‌هایش از او گله و شکایتی داشته باشند.

هرچند او سن کمی که داشت، در جریان انقلاب اسلامی فعال بود و با هم‌محله‌ای‌ها و دوستانش در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد. در زیرزمین یک قیف بزرگ داشتیم که برای ریختن نفت استفاده می‌کردیم. هرازگاهی می‌رفت بالای پشت‌بام خانه و قیف را جلوی دهانش گرفته و فریاد مرگ بر شاه سر می‌داد. یادم هست که نزدیکی‌های پیروزی انقلاب اسلامی یک روز به همراه شهید مرتضی داودی با یک کامیون به آبگرم همدان رفتیم تا برای مردم نان جمع‌آوری کنیم، آن روز‌ها به دلیل هجوم عوامل ر‍ژیم در شهر‌ها و به آتش کشیدن مغازه‌ها و تعطیلی آن‌ها، نان یافت نمی‌شد.

سه شب در آبگرم ماندیم و طول این مدت اهالی روستاهای پیرامون نان‌های زیادی پخته و برای رساندن به مردم، تحویل ما می‌دادند.

نزدیک هفتاد خروار نان جمع‌آوری شده بود که چهل خروار آن را به منزل آیت‌الله طالقانی در تهران فرستادیم که بین مردم تقسیم شود، بیست خروار هم به قم فرستادیم، بقیهٔ نان‌ها را هم به کامیون بار زده و رهسپار قزوین شدیم.

شب که رسیدیم قزوین، حکومت نظامی بود و رفت‌وآمد ماشین‌ها و آدم‌ها ممنوع، اما وقتی ما وارد شهر شدیم و از کنار نیروهای نظامی گذشتیم، انگار همه کور و کر بودند.

به در منزل که رسیدم، دیدم مادر علی جلوی در ایستاده، گفتم: اینجا چکار می‌کنی؟ گفت: علی از سر شب رفته تظاهرات، تا حالا نیامده و من نگرانم


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:24 ] [ وحید مظفری ] [ ]

آن روزى که امثال ما پاى تلویزیون نشسته بودیم و دیدیم این جوان فریاد مى زند، نه اسمى از او شنیده بودیم ونه خصوصیتى از او مى دانستیم اما همه وجود ما غرق تعظیم و تجلیل از این جوان آزاده شد.     

به گزارش مشرق، محمد شهسواری به تاریخ سوم اسفند 1334 در قریه شیخ آباد کهنوج به دنیا آمد. وی تا سال ششم نظام قدیم ادامه تحصیل داد و به دلیل فقدان مدرسه در کهنوج از ادامه تحصیل باز ماند. او که در سه سالگی پدر خود را از دست داده بود، از این پس برای تأمین مخارج خانواده به جزیره کیش رهسپار شد و بعد از سه سال به کهنوج بازگشت و در راهسازی بین کهنوج و جیرفت به کارگری مشغول شد.

 با شروع جنگ تحمیلی، محمد به جبهه اعزام شد و برای اولین بار در عملیات بیت المقدس شرکت نمود. محمد شهسواری به تاریخ 22 /12/ 63 طی عملیات بدر، در شرق رودخانه دجله به اسارت نیروهای بعثی درآمد. در این مقطع حساس و دردناک از زندگی دنیایی محمد بود که غیرت علوی او، حماسه بی نظیری را در تاریخ ملت ایران به نام او ثبت کرد.

ساعاتی پس از اسارت به دست متجاوزین بعثی، هنگامی که محمد شهسواری را برای اعزام به عقبه، به سمت خودروهای عراقی می‌بردند، او با مشاهده ده‌ها خبرنگار دوربین به دست که اطرافش را گرفته بودند، احساس کرد که رژیم صدام تدارک مفصلی را برای بهره برداری از «عدم الفتح» ایران در عملیات بدر دیده است. در این جا بود که وی ناگهان چندین بار فریاد زد: «مرگ بر صدام، ضد اسلام». این حرکت محمد شهسواری، همان شب از تلویزیون‌های سراسر جهان پخش منتشر شد و روحی تازه در میان مسلمانان آزاده‌ای که زیر تبلیغات سنگین صدام و متحدانش درباره «عدم الفتح» ایران در عملیات بدر، فزسوده شده بودند دمید.

 شهسواری در سال ۶۹ به همراه سایر اسرا به کشور بازگشت و پس از بازگشت از سوی مسئولین مورد تفقد قرار گرفت و از دست ریاست جمهوری وقت مدال شجاعت دریافت کرد.

این آزاده سرافراز، باقی سال‌های عمر خود را به سرایداری یک مدرسه گذراند و سرانجام در بیستم مرداد ماه 1375، در حالی که عازم ماموریت محوله از سوی لشکر41ثارالله بود، در مسیر زاهدان به فیض شهادت نایل آمد.

رهبر معظم انقلاب به سال ۸۴ در سفری که به جیرفت داشتند درباره محمد شهسواری فرمود:

"یکى مثل شهید محمد شهسوارى ـ آزاده‏ى سرافراز جیرفتى ـ به یک چهره‏ى ماندگار در کشور تبدیل مى‏شود؛ نه به خاطر این‏که وابسته‏ى به یک قشر برتر است؛ نه! او یک رعیت‏زاده و یک جوان برخاسته‏ى از قشرهاى پایین اجتماع است؛ اما آگاهى و شجاعت او، او را در چشم مردم ایران عزیز مى‏کند. آن روزى که ماها پاى تلویزیون نشسته بودیم و دیدیم این جوان در چنگ دژخیمان رژیم بعثى صدام و زیر شلاق و تازیانه‏ى آنها فریاد مى‏زند: «مرگ بر صدام، ضد اسلام»، نمى‏دانستیم ایشان جیرفتى است؛ نه اسمى از او شنیده بودیم و نه خصوصیتى از او مى‏دانستیم؛ اما همه‏ى وجود ما غرق تعظیم و تجلیل از این جوان آزاده شد. بعد هم بحمداللَّه به میان مردم و کشور ما برگشت؛ امروز هم به عنوان یک شهید نامدار و نام‏آور در میان ملت ما مشهور است."


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, ] [ 9:21 ] [ وحید مظفری ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

منتظر ظهورت هستیم آقا ... چشم ها پرسش بی پاسخ حیرانی ها دست ها تشنه ی تقسیم فراوانی ها سلام دوستان امید وارم مطالبی که گذاشتم رضایت شما را جلب کرده باشدبرای بهتر شدن وبلاگ نظرات وانتقادات وپیشنهادات خود را بنویسید با تشکر از بازدید شما
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اللهم عجل الولیک الفرج و آدرس sagie-kosar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





موضوعات وب
برچسب‌ ها
دانستنی -خنده (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
ظهر عاشورا (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
عکس (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
سبب نام نهادن نوروزسبب -افسس شهری یونانی در ‌ترکیهواقعیت جالب که در مورد خودتان نمی‌دان (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
روان شناسی و خود با وری (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
زیارت عاشورا (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
سلامت (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
فناوري اطلاعات- (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
سخنان برگزيده اي از دكتر شريعتي (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
امام صادق(ع--پیامبر اکرم(ص- امام سجاد(ع)-عصر روز عرفه- عرفات-حدیث فضیلت روز عرفه-امیر مؤمنان علی(ع (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
حج در قرآن و روایات (1)- اهمیت ‏حج -حج اكبر و اصغر -حج -- (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
25 حديث درباره دروغ و دروغگو-دروغ - دروغگو (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
احادیث ناب از امام رضا (ع) (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
10 حدیث زیبا در مورد برکت در زندگی (اخبار مذهبی ، عکس های مذهبی ، مطالب مذهبی ، مطالب مفید از امام عصر)
امکانات وب

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 107
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1





در اين وبلاگ
در كل اينترنت


Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه